تغذیه دام و طیور
پیروز شاکری؛ حمید نجفی نژاد؛ علیرضا آقاشاهی؛ امیرعلی شاکری
چکیده
این آزمایش با هدف بررسی امکان تهیه سیلاژ از علوفه کینوآ (Chenopodium quinoa willd.) و تعیین ارزش غذایی و ویژگیهای سیلاژ در قالب یک طرح آماری کاملاً تصادفی با سه ژنوتیپ سجاما، تیتیکاکا و 12Q انجام شد. گیاه کامل در زمان خمیریشدن دانهها برداشت و پس از خردکردن در سیلوهای آزمایشگاهی با چهار تکرار سیلو شدند. پس از 60 روز سیلوها باز شدند و شاخصهای ...
بیشتر
این آزمایش با هدف بررسی امکان تهیه سیلاژ از علوفه کینوآ (Chenopodium quinoa willd.) و تعیین ارزش غذایی و ویژگیهای سیلاژ در قالب یک طرح آماری کاملاً تصادفی با سه ژنوتیپ سجاما، تیتیکاکا و 12Q انجام شد. گیاه کامل در زمان خمیریشدن دانهها برداشت و پس از خردکردن در سیلوهای آزمایشگاهی با چهار تکرار سیلو شدند. پس از 60 روز سیلوها باز شدند و شاخصهای ظاهری آنها مورد بررسی قرار گرفت. از سیلاژها نمونهبرداری شد و از نمونهها برای تعیین غلظت ترکیبات شیمیایی و ویژگیهایی سیلویی استفاده گردید. نتایج نشان داد که طول دوره کاشت تا خمیریشدن دانهها در هر سه ژنوتیپ در شرایط اقلیمی کرمان 60 روز بود. در سیلاژ ژنوتیپهای سجاما، تیتیکاکا و 12Q بهترتیب میزان ماده خشک 36/20، 99/22 و 21/22 درصد، غلظت پروتئین خام 50/13، 21/14 و 31/14 درصدبود. در ارزیابی ظاهری سیلاژها امتیاز کلی 75/16، 50/17 و 13/18 از امتیاز 20 بهترتیب برای ژنوتیپهای سجاما، تیتیکاکا و 12Q تعیین شد. سیلاژ علوفه کینوآ ظرفیت بافری بالایی داشت. از تخمیر سیلاژ علوفه ژنوتیپهای سجاما، تیتیکاکا و 12Q بهترتیب پتانسیل تولید گاز 31/41، 98/46 و 92/44 میلیلیتر به ازای هر 200 میلیگرم نمونه برآورد گردید. بهطور کلی نتایج نشان داد که سیلاژ علوفه کینوآ از ارزش غذایی مناسبی برخوردار است و میتواند در تغذیه نشخوارکنندگان جایگزین مناسبی باشد، اما از نظر ترکیب شیمیایی و همچنین ویژگیهایی سیلویی بین ژنوتیپهای مختلف تفاوتهای زیادی وجود دارد و برخی از ژنوتیپها از پتانسیل مناسبی برای سیلوشدن (سجاما) برخوردار نیستند و لازم است برای انتخاب ژنوتیپهای مناسب مطالعات بیشتری انجام شود.
تغذیه دام و طیور
هلمت عاصی حسین؛ امیرعلی صادقی؛ احمد کریمی
چکیده
در این پژوهش اثرات افزودن پودر کاسنی، زردچوبه، کنگر فرنگی و خارمریم در جیره های مرغان تخمگذار با انرژی بالا و پروتئین پائین بر عملکرد، کیفیت تخممرغ و وضعیت کبد چرب ارزیابی شد. در مجموع 270 قطعه مرغ تخمگذار سویه ال اس ال در سن 80 هفتگی، به طور تصادفی به 5 تیمار، 6 تکرار و 9 پرنده در هر تکرار اختصاص داده شدند. تیمارهای آزمایشی شامل جیره ...
بیشتر
در این پژوهش اثرات افزودن پودر کاسنی، زردچوبه، کنگر فرنگی و خارمریم در جیره های مرغان تخمگذار با انرژی بالا و پروتئین پائین بر عملکرد، کیفیت تخممرغ و وضعیت کبد چرب ارزیابی شد. در مجموع 270 قطعه مرغ تخمگذار سویه ال اس ال در سن 80 هفتگی، به طور تصادفی به 5 تیمار، 6 تکرار و 9 پرنده در هر تکرار اختصاص داده شدند. تیمارهای آزمایشی شامل جیره با انرژی بالا (3000 کیلوکالری در کیلوگرم) و پروتئین پایین (13 درصد) به عنوان جیره شاهد و چهار جیره با افزودن سطوح 15/0 درصد پودر کاسنی، 15/0 درصد پودر زردچوبه، 15/0 درصد پودر کنگر فرنگی و یا 15/0 درصد پودر خارمریم به جیره شاهد بودند. تیمارها موجب کاهش مصرف خوراک شدند و پودر زردچوبه موجب افزایش وزن تخممرغ شد (05/0>P)، لیکن تولید تخم مرغ و ضریب تبدیل تحت تاثیر قرار نگرفتند. رنگ زرده، وزن سفیده و وزن پوسته به طور معنیداری تحت تأثیر مثبت گیاهان دارویی قرار گرفتند(05/0>P). جیره حاوی زردچوبه به طور معنیداری گلوکز خون را نسبت به جیره شاهدکاهش داد (05/0>P). اثر تیمارها بر فراسنجههای بیوشیمیایی و هماتولوژیک خون معنیدار نبود. وزن چربی محوطه شکمی در پرندگان دریافت کننده جیره حاوی خارمریم به طور معنیداری کمتر بود (05/0>P). نتایج نشان داد که گیاهان مورد بررسی در این پژوهش قادر به بهبود عملکرد پرندگان نبودند، لیکن پودر ریشه خار مریم با کاهش چربی محوطه بطنی و کمترین نمره هیستوپاتولوژی و نمره خونریزی کبد پتانسیل بیشتری برای بهبود کبد چرب دارند و لازم است مطالعات بیشتری با سطوح بالاتر آن انجام شود.
تغذیه دام و طیور
لیلا طاهرآبادی؛ فرخ کفیل زاده
چکیده
مطالعه حاضر به منظور بررسی اثر افزودن سطوح مختلف ذرت علوفهای بر بهبود خصوصیات تخمیر و پایداری هوازی سیلاژ بخش هوایی گیاه جروسالم آرتیچوک انجام شد. جهت تهیه سیلاژها، این گیاه با نسبت های صفر، 25، 50 و 75 درصد ذرت علوفهای در سیلوهای آزمایشگاهی با چهار تکرار سیلو شد.کمترین pH (85/3) و بیشترین غلظت اسید لاکتیک (5/48 گرم در کیلوگرم ماده خشک) در ...
بیشتر
مطالعه حاضر به منظور بررسی اثر افزودن سطوح مختلف ذرت علوفهای بر بهبود خصوصیات تخمیر و پایداری هوازی سیلاژ بخش هوایی گیاه جروسالم آرتیچوک انجام شد. جهت تهیه سیلاژها، این گیاه با نسبت های صفر، 25، 50 و 75 درصد ذرت علوفهای در سیلوهای آزمایشگاهی با چهار تکرار سیلو شد.کمترین pH (85/3) و بیشترین غلظت اسید لاکتیک (5/48 گرم در کیلوگرم ماده خشک) در سیلاژهای حاوی 75 درصد و پس از آن در سیلاژهای حاوی 50 درصد ذرت علوفه ای مشاهده شد. در سیلاژهای حاوی 50 و 75 درصد ذرت علوفهای کاهش غلظت اسید بوتیریک و نیتروژن آمونیاکی با افزایش جمعیت باکتریهای اسید لاکتیک و کاهش جمعیت کپک و مخمر همراه بود. بیشترین نسبت اسید لاکتیک به اسید استیک (2/2) در سیلاژهای حاوی 75 درصد ذرت علوفه ای مشاهده شد. سیلاژهای حاوی 50 و 75 درصد ذرت علوفه ای دارای بیشترین پروتئین خام و کربوهیدارت های محلول بود. بیشترین پایداری هوازی در سیلاژهای حاوی 50 درصد ذرت علوفه ای (584 ساعت) با عدم رشد کپک در این سیلاژها همراه بود. نتایج مطالعه حاضر نشان داد، استفاده از 50 درصد ذرت علوفه ای در هنگام تهیه سیلاژ بخش هوایی جروسالم آرتیچوک باعث بهبود تخمیر شد. همچنین، مخلوط نمودن این دو علوفه با سطوح مختلف استفاده شده از ذرت علوفه ای باعث بهبود پایداری هوازی سیلاژها شد و بیشترین پایداری هوازی در سیلاژ حاصل از مخلوط 50:50 این دو علوفه مشاهده شد.
فیزیولوژی دام و طیور
رحمت ابابکری؛ امید دیانی؛ امین خضری؛ عباسعلی ناصریان
چکیده
هدف از انجام مطالعه، بررسی اثرات متقابل بین پروتئین غیرقابل تجزیه شکمبهای (RUP) و نوع دانه کتان در جیره-های فلاشینگ میشها بر عملکرد تولیدمثلی و فعالیتهای تخمدانی بود. در این مطالعه 72 راس میش بلوچی دو تا سه ساله با تیمارهای آزمایشی تغذیه شدند. تیمارهای آزمایشی شامل: 1: شاهد بدون دانه کتان + 20 درصد RUP، 2: شاهد بدون دانه کتان + 40 درصد RUP، ...
بیشتر
هدف از انجام مطالعه، بررسی اثرات متقابل بین پروتئین غیرقابل تجزیه شکمبهای (RUP) و نوع دانه کتان در جیره-های فلاشینگ میشها بر عملکرد تولیدمثلی و فعالیتهای تخمدانی بود. در این مطالعه 72 راس میش بلوچی دو تا سه ساله با تیمارهای آزمایشی تغذیه شدند. تیمارهای آزمایشی شامل: 1: شاهد بدون دانه کتان + 20 درصد RUP، 2: شاهد بدون دانه کتان + 40 درصد RUP، 3: 10 درصد دانه کتان سالم + 20 درصد RUP، 4: 10 درصد دانه کتان سالم + 40 درصد RUP، 5: 10 درصد دانه کتان اکسترودشده + 20 درصد RUP و 6: 10 درصد دانه کتان اکسترودشده + 40 درصد RUP بود. ماده خشک مصرفی تحت تاثیر تیمارها قرار نگرفت. نوع دانه کتان در 24 ساعت پیش از سیدربرداری سبب افزایش غلظت گلوکز، کلسترول و استروژن و 24 ساعت پس از سیدربرداری سبب افزایش غلظت گلوکز و استروژن و کاهش غلظت اوره خون میشها شد (05/0>P). در 24 ساعت پس از سیدربرداری، افزایش سطحRUP به 40 درصد سبب افزایش غلظت گلوکز و استروژن و کاهش غلظت اوره خون میشها شد (05/0>P). جیرههای دارای کتان اکسترودشده در هشت روز پس از قوچاندازی بالاترین غلظت پروژسترون و نهایتا نرخ برهدهی بالاتری در مقایسه با جیرههای شاهد داشتند (05/0>P). در نهایت، استفاده از دانه کتان (بهویژه، اکسترودشده) بهمیزان 10 درصد ماده خشک بههمراه 40 درصد RUP در جیرهفلاشینگ، بهطور سودمندی غلظت متابولیتها و هورمونهای مرتبط با عملکرد تولید مثلی بهویژه گلوکز، کلسترول، پروژسترون و استروژن را افزایش داده و درنتیجه عملکرد تولیدمثلی دام را بهبود میبخشد.
تغذیه دام و طیور
جواد واحد خوش چهره؛ سید عبداله حسینی؛ محمد چمنی؛ علی اصغر صادقی؛ امیر میمندی پور
چکیده
تحقیق حاضر با هدف بررسی تأثیر استفاده از فرم معمولی و نانوکپسوله اسانس گیاهان اسطوخدوس و کاسنی بر عملکرد، خصوصیات لاشه و ایمنی جوجههای گوشتی صورت گرفت. تعداد 1050 قطعه جوجه یکروزه (مخلوط نر و ماده به نسبت مساوی) سویه راس 308 در قالب طرح کاملا تصادفی با 7 تیمار، 5 تکرار و 30 قطعه جوجه در هر تکرار مورد استفاده قرار گرفت. تیمارهای آزمایشی شامل: ...
بیشتر
تحقیق حاضر با هدف بررسی تأثیر استفاده از فرم معمولی و نانوکپسوله اسانس گیاهان اسطوخدوس و کاسنی بر عملکرد، خصوصیات لاشه و ایمنی جوجههای گوشتی صورت گرفت. تعداد 1050 قطعه جوجه یکروزه (مخلوط نر و ماده به نسبت مساوی) سویه راس 308 در قالب طرح کاملا تصادفی با 7 تیمار، 5 تکرار و 30 قطعه جوجه در هر تکرار مورد استفاده قرار گرفت. تیمارهای آزمایشی شامل: 1) جیره پایه بدون افزودنی (شاهد)، 2 و 3) به ترتیب جیره پایه حاوی 100 گرم در تن اسانس کاسنی و اسطوخدوس، 4و 5) به ترتیب جیره پایه حاوی 100 گرم در تن اسانس نانوکپسوله کاسنی و اسطوخدوس، 6) جیره پایه حاوی 100 گرم در تن اسانس کاسنی و 100 گرم در تن اسانس اسطوخدوس و 7) جیره پایه حاوی 100 گرم در تن اسانس نانوکپسوله کاسنی و 100 گرم در تن اسانس نانوکپسوله اسطوخدوس بودند. در سن 42 روزگی بالاترین وزن بدن، شاخص تولید، درصد لاشه، وزن نسبی سینه و عیار آنتیبادی در پاسخ به تزریق گلبول قرمز گوسفندی، ایمنوگلوبولین G و M و نیز کمترین خوراک مصرفی و ضریب تبدیل غذایی در گروه تغذیه شده توامان با اسانس نانوکپسوله کاسنی و اسطوخدوس مشاهده شد (05/0P<). بر اساس نتایج، افزودن توامان 100 گرم در تن اسانس نانوکپسوله کاسنی و اسطوخدوس در جیره جوجه های گوشتی توصیه می شود.
تغذیه دام و طیور
امیر سعید صمیمی؛ سعید نظیفی؛ زهرا اسدی؛ فرنوش بخشایی؛ علی فرهنگ؛ فرزاد کرمی زاده؛ سید مرتضی آقامیری
چکیده
بررسی تاثیر ویتامینها و آنتیاکسیدانها در میزان بهرهوری تولیدمثلی واحدهای دامپروری دارای اهمیت است. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر تزریق عضلانی ترکیبات ویتامین E/سلنیوم و ویتامین AD3E دو هفته پیش از تلقیح مصنوعی، بر میزان غلظت سرمی پروژسترون، سوپراکسیددیسموتاز، گلوتاتیونپراکسیداز و نرخ آبستنی پس از تلقیح مصنوعی به روش لاپاروسکوپی ...
بیشتر
بررسی تاثیر ویتامینها و آنتیاکسیدانها در میزان بهرهوری تولیدمثلی واحدهای دامپروری دارای اهمیت است. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر تزریق عضلانی ترکیبات ویتامین E/سلنیوم و ویتامین AD3E دو هفته پیش از تلقیح مصنوعی، بر میزان غلظت سرمی پروژسترون، سوپراکسیددیسموتاز، گلوتاتیونپراکسیداز و نرخ آبستنی پس از تلقیح مصنوعی به روش لاپاروسکوپی در گوسفندان است. برای انجام پژوهش حاضر از 63 رأس میش 3 الی 5/3 سال با سابقه حداقل یک شکم زایش و با وزن تقریبی 3±48 کیلوگرم انتخاب شدند. همزمانسازی بلند مدت با استفاده از اسفنج پروژسترونی و هورمون eCG انجام شد. میشها در سه گروه 21 رأسی قرار گرفته و همزمان با اسفنجگذاری، به گروه شاهد (5 میلیلیتر نرمال سالین)، به گروه تیمار 1 (5 میلیلیتر ویتامین E/سلنیوم) و گروه تیمار 2 (5 میلیلیتر ترکیب AD3E) به صورت عضلانی تزریق شد. تلقیح مصنوعی به روش لاپاروسکوپی 58-50 ساعت پس از برداشت اسفنج صورت گرفت. نه روز پس از زمان تلقیح، نمونه خون از ورید وداج جمعآوری شد. غلظت سرمی سوپراکسیددیسموتاز، گلوتاتیونپراکسیداز و هورمون پژوژسترون اندازهگیری شد. تفاوت آماری معناداری بین سه گروه در میزان سرمی سوپراکسیددیسموتاز، گلوتاتیون پراکسیداز و هورمون پروژسترون یافت نشد (05/0 < P). نرخ آبستنی در گروه شاهد 3/33 درصد، در گروه ویتامین E/سلنیوم 6/28 درصد و در گروه ویتامین AD3E 1/38 درصد بود که تفاوت معنیداری نداشتند (05/0 < P). بهنظر میرسد تزریق این ویتامینها بایستی با توجه به نیازهای منطقهای، جغرافیایی و فصلی انجام شود تا از تحمیل هزینه اضافی به دامدار و افزایش تنشهای ناشی از تزریق در دامها جلوگیری شود.
ژنتیک و اصلاح نژاد دام و طیور
حسین مرادی شهر بابک؛ پریسا بیابانی؛ حسن مهربانی یگانه؛ مهدی مخبر
چکیده
در مطالعهی حاضر، از اطلاعات ژنومی 590 رأس گاو شامل گاوهای بومی سرابی، کرمانی، کردی، تالشی، سیستانی، نجدی، مازندرانی و توده نژادی پارس، آمیختههای بومی شمال غرب کشور، هلشتاین ایران، هلشتاین فرانسه و هلشتاین ایرلند استفاده شد.کنترل کیفی با استفاده از نرمافزار Plink انجام شد. به-طوریکه جایگاهها و افراد با بیش از 5 درصد ژنوتیپ ازدسترفته، ...
بیشتر
در مطالعهی حاضر، از اطلاعات ژنومی 590 رأس گاو شامل گاوهای بومی سرابی، کرمانی، کردی، تالشی، سیستانی، نجدی، مازندرانی و توده نژادی پارس، آمیختههای بومی شمال غرب کشور، هلشتاین ایران، هلشتاین فرانسه و هلشتاین ایرلند استفاده شد.کنترل کیفی با استفاده از نرمافزار Plink انجام شد. به-طوریکه جایگاهها و افراد با بیش از 5 درصد ژنوتیپ ازدسترفته، نشانگرهای SNP با MAF کمتر از 1 درصد و نیز نشانگرهای SNP که بر اساس تصحیح بنفرونی خارج از تعادل هاردی – واینبرگ بودند، حذف شدند. درنهایت تعداد 509 رأس حیوان با تعداد 13512 نشانگر SNP برای مطالعات ساختار جمعیت مورداستفاده قرار گرفت. بررسی و شناسایی گروههای ژنتیکی با استفاده از آنالیز تحلیل مؤلفههای اصلی (PCA) و توسط پکیج آماری GenABEL انجام شد. اطلاعات مربوط به آنالیز PCA و اختلاط جمعیتی نشان داد که جمعیتهای موردمطالعه در چهار گروه مجزا شامل گاوهای سرابی خالص در گروه اول، آمیختههای بومی شمال غرب کشور در گروه دوم، جمعیتهای اصیل هلشتاین در گروه سوم و نژادهای بومی ایران در گروه چهارم قرار دارند. همچنین نتایج آنالیز شاخص تمایز جمعیتی (FST) نشاندهنده دامنهی وسیعی از تمایز بین جمعیتها از 180/0 بین نژادهای سیستانی و کردی تا 007/0 و 004/0 در بین نژادهای هلشتاین ایران و ایرلند با هلشتاین فرانسه بود. بررسی تمایز جمعیتی دامهای بومی با هلشتاین اصیل حاکی از آن بود که نژاد سیستانی بالاترین تمایز را با نژادهای مختلف هلشتاین (128/0 تا 138/0) دارد و با اختلاف اندک نسبت به سایر نژادها، نژاد کردی و مازندرانی کمترین تمایز ژنتیکی را با جمعیتهای هلشتاین موردمطالعه داشتند.
فیزیولوژی دام و طیور
ابوالفضل صالحی زاده؛ مهدی خدایی مطلق؛ ایمان حاج خدادادی؛ کوروش غلامی
چکیده
به منظور بررسی تأثیر شرایط مختلف دسترسی به آب بر عملکرد، شاخصهای خونی و سطح اسید اوریک در بافت کلیه مرغهای تخمگذار تجاری سویه بوونز در اواسط دوره تولید، آزمایشی در طرح کاملاً تصادفی از 216 مرغ تخمگذار شامل 4 تیمار و هر تیمارمشتمل بر 9 تکرار و 6 قطعه مرغ در هر تکرار انجام شد.تیمارهای آزمایشی 1) 3 نیپل به ازای هر واحد با فشار تنظیم شده ...
بیشتر
به منظور بررسی تأثیر شرایط مختلف دسترسی به آب بر عملکرد، شاخصهای خونی و سطح اسید اوریک در بافت کلیه مرغهای تخمگذار تجاری سویه بوونز در اواسط دوره تولید، آزمایشی در طرح کاملاً تصادفی از 216 مرغ تخمگذار شامل 4 تیمار و هر تیمارمشتمل بر 9 تکرار و 6 قطعه مرغ در هر تکرار انجام شد.تیمارهای آزمایشی 1) 3 نیپل به ازای هر واحد با فشار تنظیم شده توسط رگولاتور، 2) 2 نیپل به ازای هر واحد با فشار تنظیم شده توسط رگولاتور، 3) 3 نیپل به ازای هر واحد با فشار تنظیم شده توسط فلاش تانک و 4) 2 نیپل به ازای هر واحد با فشار تنظیم شده توسط فلاش تانک بودند. نتایج نشان دادند درصد تولید تخم مرغ بین تیمارهای آزمایشی، تفاوت معنیداری نداشت (05/0P>) امّا اثر دوره آزمایش بر درصد تولید ، معنیدار بود (05/0>P). اثر تیمارهای آزمایشی و دوره بر مصرف خوراک، ضریب تبدیل ، وزن و توده تخممرغ، معنیدار نبود. تیمارهای آزمایشی بر صفات بافتشناسی کلیه شامل قطر گلومرول، تعداد گلومرول، تعداد لولههای پروکسیمال، تعداد لولههای دیستال و تعداد لولههای جمعآوری مجاری ادرار، تاثیر معنیداری نداشتند. همچنین غلظت گلوکز، HDL و میزان فعالیت آنزیم آلانین آمینوترانسفراز خون تحت تاثیر تیمارهای آزمایشی قرار نگرفتند. اگرچه تاثیر معنیداری از نظر صفات عملکرد، مشاهده نشد ولی با توجه به بهبود صفات کیفی تخم مرغ شامل افزایش وزن پوسته و کاهش غلظت کلسترول، تریگلیسرید، اسید اوریک سرم خون و نسبت هتروفیل به لنفوسیت، استفاده از سه نیپل به ازای هر واحد با فشار تنظیم شده توسط رگولاتور، توصیه میشود.
زنبور عسل
ملیحه حدادی؛ نجمه صاحب زاده؛ عباس خانی
چکیده
زنبورعسل نقش کلیدی در امنیتغذایی داشته اما سلامت کندوهای آن با آفات مختلف مانند واروآ تهدید شده، بنابراین استفاده از کنهکشهای شیمیایی اجتنابناپذیر بوده اما کاربرد مکرر آنها باعث مقاومت واروآ شده، بنابراین توجه محققین به سموم با منشا گیاهی جلب شدهاست. علیرغم کارایی سمومگیاهی در مبارزه با واروآ، اثرات جانبی آنها ...
بیشتر
زنبورعسل نقش کلیدی در امنیتغذایی داشته اما سلامت کندوهای آن با آفات مختلف مانند واروآ تهدید شده، بنابراین استفاده از کنهکشهای شیمیایی اجتنابناپذیر بوده اما کاربرد مکرر آنها باعث مقاومت واروآ شده، بنابراین توجه محققین به سموم با منشا گیاهی جلب شدهاست. علیرغم کارایی سمومگیاهی در مبارزه با واروآ، اثرات جانبی آنها بر سلامت کندو نکته کلیدی است. با این هدف، در پژوهش حاضر اثرات زیستی تیمول، ترانسآنتول و دیآلیلدیسولفاید که بهعنوان کنهکشهای مناسب معرفی شدهاند، روی زنبورهای عسل بررسی شد. نتایج نشان داد که غلظت ایجادکننده کشندگی 50 درصد زنبورها با تیمول، ترانسآنتول و دیآلیلدیسولفاید بهترتیب معادل 46/16، 22/55 و 30/37 میلی گرم بر میلی لیتر بود. اثرات غلظتهای کشندگی LC15، LC30 و LC50 از این ترکیبات بر فعالیت آنزیمهای آنتیاکسیدانی زنبورعسل (کاتالاز، سوپراکسیددیسموتاز وگلوتاتیون اس-ترانسفراز) و میزان پراکسیداسیون لیپیدی، نشان داد که میزان فعالیت این آنزیمها در تیمارهای تیمول و ترانسآنتول، افزایش معنیداری در مقایسه با شاهد داشته، در حالیکه در تیمارهای دیآلیلدیسولفاید، میزان فعالیت این آنزیمها کاهش یافت. همچنین نتایج نشان داد که میزان مالوندیآلدهید در همه تیمارها کاهش معنیدار داشت. مطالعه میزان بقا نشان داد که در هر سه غلظت تیمول، ترانس آنتول و دیآلیلدیسولفاید به ترتیب در چهار، شش و سه روز پس از تیمار، تلفات 100 درصدی زنبورهای عسل مشاهده شد. نتایج نشان داد که غلظتهایی زیرکشندگی ترکیبات مورد مطالعه، قادر به القای استرساکسیداتیو بوده که می-تواند بقای حشره را تحت تاثیر قراردهد. لذا توصیه میشود که استفاده از این ترکیبات برای مبارزه با واروآ در زنبورستان با احتیاط صورت گیرد.
تغذیه دام و طیور
مریم مریمی؛ فرشید فتاح نیا؛ پوریا دادور؛ سیدغلامرضا موسوی؛ هوشنگ جعفری
چکیده
این پژوهش باهدف بررسی اثر افزودن سطوح مختلف دانه جو آسیاب شده بر ترکیب شیمیایی، فراسنجههای تخمیری و مولفههای تولید گاز سیلاژ کنگرفرنگی در شرایط آزمایشگاهی انجام شد. بدین منظور، پس از خرد کردن علوفه کنگرفرنگی، دانه جو آسیاب شده در سطوح صفر، 5 و 10 درصد به علوفه کنگرفرنگی اضافه و به مدت 60 روز در قالب یک طرح کاملا تصادفی با 4 تکرار سیلو ...
بیشتر
این پژوهش باهدف بررسی اثر افزودن سطوح مختلف دانه جو آسیاب شده بر ترکیب شیمیایی، فراسنجههای تخمیری و مولفههای تولید گاز سیلاژ کنگرفرنگی در شرایط آزمایشگاهی انجام شد. بدین منظور، پس از خرد کردن علوفه کنگرفرنگی، دانه جو آسیاب شده در سطوح صفر، 5 و 10 درصد به علوفه کنگرفرنگی اضافه و به مدت 60 روز در قالب یک طرح کاملا تصادفی با 4 تکرار سیلو شد. علوفه ذرت نیز با همین شرایط ولی بدون افزودنی سیلو شد. ترکیب شیمیایی، فراسنجههای تولیدگاز، غلظت نیتروژن آمونیاکی،pH و ظرفیت بافری سیلاژها اندازهگیری شد. نتایج نشان داد که با افزایش سطح دانه جو آسیاب شده ، ماده خشک و عصاره اتری سیلاژ کنگرفرنگی افزایش و مقدار پروتئین و الیاف نامحلول در شوینده خنثی و اسیدی آن کاهش یافت. سیلاژ ذرت کمترین میزان pH و بیشترین نمره فلیگ را در مقایسه با سایر سیلاژها داشت و با افزودن دانه جو آسیاب شده به سیلاژ کنگرفرنگی به طور معنیداری pH و غلظت نیتروژن آمونیاکی کاهش یافت. میزان پساب با افزایش دانه جو آسیاب شده به سیلاژ کنگرفرنگی بهطور معنیداری کاهش یافت. کربوهیدرات محلول در آب و ضریب تخمیر در سیلوی کنگرفرنگی بدون افزودنی دارای کمترین مقدار بود. در بین سیلاژهای کنگر فرنگی، سیلاژ دارای 10 درصد دانه جو آسیاب شده بیشترین حجم تولید گاز، پتانسیل تولید گاز، انرژی قابلمتابولیسم و کمترین عامل تفکیک را داشت. نتایج نشان داد که استفاده از دانه جو آسیاب شده تا سطح 10 درصد فراسنجههای تخمیر در سیلاژ کنگرفرنگی را بهبود می بخشد.