تغذیه دام و طیور
محمود صحرائی؛ نادر اسدزاده؛ اکبر ابرغانی
چکیده
این ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ با هدف ﺑﺮرﺳﯽ اثرات آموزش نیروی انسانی بر بهبود شاخص ﺗﻮﻟﯿﺪ در مزارع پرورش مرغ گوشتی در استان اردبیل انجام شد. در ابتدا ، از بین 418 واحد مرغداری گوشتی فعال، وضعیت 50 واحد مرغداری در سطح استان مورد بررسی قرار گرفتند. واحدهای تولیدی براساس شاخص تولید و با استفاده از روش آنالیز خوشهای به گروه های زیر تقسیم شدند: گروه اول ...
بیشتر
این ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ با هدف ﺑﺮرﺳﯽ اثرات آموزش نیروی انسانی بر بهبود شاخص ﺗﻮﻟﯿﺪ در مزارع پرورش مرغ گوشتی در استان اردبیل انجام شد. در ابتدا ، از بین 418 واحد مرغداری گوشتی فعال، وضعیت 50 واحد مرغداری در سطح استان مورد بررسی قرار گرفتند. واحدهای تولیدی براساس شاخص تولید و با استفاده از روش آنالیز خوشهای به گروه های زیر تقسیم شدند: گروه اول ( شاخص تولید معادل 250)،گروه دوم (شاخص تولید کمتر از 250 و بیشتر از 200)،گروه سوم ( شاخص تولید کمتر از 275 و بیشتر از 250)،گروه چهارم (شاخص تولید کم-تر از 300 و بیشتر از 275) وگروه پنجم (شاخص تولید بیشتر از 300). سپس، این گروهها در طول دوره تولید، به صورت حضوری و غیرحضوری آموزش داده شدند. در این فرآیند، عوامل مؤثر بر شاخص تولید نیز ارزیابی شدند و در هر واحد مرغداری تحت آموزش، اشکالات موجود بررسی شدند. در پایان، دادههای بدست آمده با استفاده از آزمون تیجفتی با شرایط فعلی مقایسه شدند. نتایج این مطالعه نشان داد که در گروههایی که شاخص تولید آنها کمتر از 250 بود، آموزش به طور معنیداری ضریب تبدیل غذایی را به میزان 7 درصد و شاخص تولید را به میزان 14 درصد افزایش داد (05/0>P). اما در گروهی که شاخص تولید بالای 300 داشتند، تأثیر کمتری در وزن کشتار و شاخص تولید مشاهده شد (05/0>P). بهطور کلی، آموزش نیروی انسانی در بهبود شاخص تولید در واحدهای با عملکرد پایین، تاثیر بخشی بیشتری داشت.
تغذیه دام و طیور
محمود صحرائی؛ نادر اسدزاده؛ اکبر یعقوبفر
چکیده
این آزمایش به منظور ارزیابی بقایای بوجاری گندم فرآوری شده در تغذیه جوجههای گوشتی انجام شد. تعداد432 قطعه جوجه گوشتی (راس 308 ) در قالب نه تیمار غذایی با چهار تکرار با 12 قطعه جوجه در هر تکرار به صورت طرح کاملاً تصادفی به مدت 42 روز مورد استفاده قرار گرفت. تیمارها شامل 1- جیره پایه حاوی ذرت و کنجاله سویا 2- جیره پایه با جایگزینی 15 درصد ذرت با ...
بیشتر
این آزمایش به منظور ارزیابی بقایای بوجاری گندم فرآوری شده در تغذیه جوجههای گوشتی انجام شد. تعداد432 قطعه جوجه گوشتی (راس 308 ) در قالب نه تیمار غذایی با چهار تکرار با 12 قطعه جوجه در هر تکرار به صورت طرح کاملاً تصادفی به مدت 42 روز مورد استفاده قرار گرفت. تیمارها شامل 1- جیره پایه حاوی ذرت و کنجاله سویا 2- جیره پایه با جایگزینی 15 درصد ذرت با بقایای بوجاری گندم 3- جیره پایه با جایگزینی 30 درصد ذرت با بقایای بوجاری گندم 4- جیره 2 + 500 گرم در تن آنزیم ناتوزیم پلاس 5- جیره 3 +500 گرم در تن آنزیم ناتوزیم پلاس 6- جیره 2 + 150 گرم در تن پروتکسین 7- جیره 3 + 150 گرم در تن پروتکسین 8- جیره 2 + 75 گرم در تن آنزیم ناتوزیم پلاس و 250 گرم در تن پروتکسین 9- جیره 3 + 75 گرم در تن ناتوزیم پلاس و 250 گرم در تن پروتکسین بود. بالاترین شاخص کارآیی تولید در تیمارهای شاهد، جیره حاوی 15 درصد بوجاری گندم با و بدون آنزیم، پروبیوتیک و آنزیم+ پروبیوتیک مشاهده شد(05/0>P). بیشترین طول ویلی در تیمارهای دریافتکننده 15 درصد بوجاری گندم + آنزیم+ پروبیوتیک مشاهده شد(05/0 P<)، به طور کلی نتایج این آزمایش نشان داد که میتوان از بقایای بوجاری گندم در جیره-های غذایی جوجههای گوشتی به میزان 15 درصد به همراه افزودن 250 گرم آنزیم + 75 گرم پروبیوتیک در تن جیره غذای، بدون اثرات منفی بر عملکرد، شاخص تولید و قابلیت هضم مواد مغذی استفاده نمود.
مهدی خجسته کی؛ مجید کلانتر نیستانکی؛ محمد یگانه پرست؛ نادر اسدزاده؛ نورمحمد سوری
چکیده
در مدیریت پرورش شتر وزن کشی در گروه بندی دامها، تنظیم احتیاجات غذایی و نیز ارزیابی سالیانه حیوانات نقش تعیین کننده دارد. شترداران به دلیل دشواری و مخاطرات متعدد، معمولاَ روشهای جایگزین نظیر استفاده از برآورد ظاهری و یا وزنمتر را برای تخمین وزن شترها ترجیح میدهند. از آنجا که دقت مدلهای ریاضی در تخمین وزن شترها یکسان نیست، ...
بیشتر
در مدیریت پرورش شتر وزن کشی در گروه بندی دامها، تنظیم احتیاجات غذایی و نیز ارزیابی سالیانه حیوانات نقش تعیین کننده دارد. شترداران به دلیل دشواری و مخاطرات متعدد، معمولاَ روشهای جایگزین نظیر استفاده از برآورد ظاهری و یا وزنمتر را برای تخمین وزن شترها ترجیح میدهند. از آنجا که دقت مدلهای ریاضی در تخمین وزن شترها یکسان نیست، لذا پژوهش حاضر با هدف مقایسه دقت برآورد شبکه عصبی مصنوعی و مدل رگرسیون خطی چندگانه در تخمین وزن شترهای یککوهانه از روی ابعاد بدنی آنها به انجام رسید. به این منظور 26 نفر شتر با تعداد 203 رکورد از یک مزرعه شخصی برای مدت یک سال استفاده شد. وزن کشی و تعیین ابعاد بدنی شترها (طول بدن، ارتفاع جدوگاه، ارتفاع کپل، ارتفاع کوهان تا زمین، دور سینه و دور شکم) بهطور ماهیانه اندازهگیری شد. برای تخمین وزن شترها از روی ابعاد بدن آنها دادهها با استفاده از مدل رگرسیون خطی چندگانه و شبکه عصبی مصنوعی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. وزن شترها از روی ابعاد بدنی آنها با استفاده از مدل رگرسیون خطی چند متغیره و مدل شبکه عصبی مصنوعی به ترتیب با دقت 94/0 و 99/0 تخمین زده شد. در آزمون عملی، مدل رگرسیون چندگانه و شبکه عصبی مصنوعی به ترتیب وزن شترها را 39/16 و 07/5 کیلوگرم کمتر از وزن واقعی آنها برآورد نمودند. نتایج این پژوهش نشان داد که شبکه عصبی مصنوعی از قابلیت مناسبی برای تخمین وزن شترها از روی ابعاد بدنی آنها برخوردار بوده و میتواند جایگزین روشهای متداول رگرسیون گردد.
مهدی خجسته کی؛ مرتضی کیخاصابر؛ سعید اسماعیل خانیان؛ نادر اسدزاده؛ محمد حسین بنابازی؛ اسحق نخزری
چکیده
این تحقیق با هدف بررسی امکان استفاده از فناوری ماشین بینایی در اندازهگیری ابعاد بدنی گاوهای سیستانی انجام شد. بدین منظور، رکورد ابعاد بدن شامل طول، ارتفاع شانه، ارتفاع کپل و دور سینه 179 راس دام موجود در ایستگاه پرورش گاو سیستانی زهک، در مقاطع زمانی مختلف، با استفاده از متر نواری اندازهگیری شد. هنگام رکوردبرداری تصاویری از نمای ...
بیشتر
این تحقیق با هدف بررسی امکان استفاده از فناوری ماشین بینایی در اندازهگیری ابعاد بدنی گاوهای سیستانی انجام شد. بدین منظور، رکورد ابعاد بدن شامل طول، ارتفاع شانه، ارتفاع کپل و دور سینه 179 راس دام موجود در ایستگاه پرورش گاو سیستانی زهک، در مقاطع زمانی مختلف، با استفاده از متر نواری اندازهگیری شد. هنگام رکوردبرداری تصاویری از نمای جانبی هر یک از دامها با استفاده از دوربین دیجیتال Canon و از فاصله 2 متری دامها تهیه شد. پردازش و استخراج خصوصیات عددی از تصاویر با استفاده از امکانات نرم افزار متلب انجام شد. خصوصیات تصاویر دیجیتال به عنوان ورودی و ابعاد مختلف بدن گاوها به عنوان خروجی شبکه عصبی مصنوعی در مرحله آموزش و برازش مدل مورد استفاده قرار گرفت. نتایج نشان داد که ازمجموع 22 ویژگی استخراج شده از تصاویر گاوهای سیستانی، تعداد 15 ویژگی که مهمترین آنها شامل قطر معادل، طول محور اصلی، طول محور فرعی، جعبه محاطی، مساحت قسمت محدب، مساحت ناحیه پرشده، محیط تصویر، مساحت تصویر و تعداد نقاط سفید تصویر بود با ابعاد بدن گاوها همبستگی بالا و معنی داری داشتند(p<0.01). ابعاد بدن گاوهای سیستانی شامل طول بدن، ارتفاع شانه، ارتفاع کپل و دور سینه به ترتیب با دقت 0/98، 0/97، 0/97و 0/98 درصد توسط مدل شبکه عصبی مصنوعی تخمین زده شد. نتایج تحقیق حاضر نشان داد که فناوری هوش مصنوعی میتواند به عنوان جایگزین مناسبی برای ارزیابی بیومتریک گاوهای سیستانی عمل کرده و در صرف وقت و هزینههای مربوطه صرفهجویی نماید.
مجید کلانتر نیستانکی؛ مهدی خجسته کی؛ نادر اسدزاده؛ محمد مهدی یگانه پرست
چکیده
خصوصیات رشد و پرواری تعداد 32 نفر شتر نر جوان متشکل از دو اکوتیپ کلکوهی و ترکمنی با میانگین سنی31±151 روز و میانگین وزنی 55/29±77/141 کیلوگرم به مدت 9 ماه و برای 3 دسته وزنی سبک، متوسط و سنگین مورد بررسی قرار گرفت. شترها در دامداری مستقر و با روزانه دو بار از یونجه، کاه، کنسانتره و علوفه چیده شده از مرتع تغذیه دستی شدند. مقدار خوراک مصرفی ...
بیشتر
خصوصیات رشد و پرواری تعداد 32 نفر شتر نر جوان متشکل از دو اکوتیپ کلکوهی و ترکمنی با میانگین سنی31±151 روز و میانگین وزنی 55/29±77/141 کیلوگرم به مدت 9 ماه و برای 3 دسته وزنی سبک، متوسط و سنگین مورد بررسی قرار گرفت. شترها در دامداری مستقر و با روزانه دو بار از یونجه، کاه، کنسانتره و علوفه چیده شده از مرتع تغذیه دستی شدند. مقدار خوراک مصرفی و باقی مانده شترها روزانه و وزن شترها ماهانه ثبت گردید. افزایش وزن بهطور انفرادی درمقاطع ماهانه و کل دوره محاسبه شد. مقدار خوراک مصرفی و باقی مانده روزانه ثبت شد و برای کل دوره بهطورگروهی به همراه ضریب تبدیل غذایی محاسبه شدند. وزن اولیه شترها به عنوان متغییر کمکی و وزن ماههای بعد به عنوان رکورد تکرار پذیر در مدل تجزیه و تحلیل وارد شد. میانگین حداقل مربعات صفات محاسبه شد و آزمون معنیداری اثرهای مؤثر بر صفات مورد مطالعه با استفاده از رویه Mixed نرم افزار SAS انجام گرفت. اثر اکوتیپ (01/0P<)، وزن اولیه و دستههای وزنی بر عملکرد رشد و خوراک مصرفی و ضریب تبدیل غذایی اکوتیپها معنیدار بود (05/0P<). میانگین خوراک مصرفی روزانه، افزایش وزن روزانه و ضریب تبدیل غذایی برای اکوتیپ کلکوهی به ترتیب برابر 01/1±83/3،11/0± 379/0 کیلوگرم و 57/1±94/9 و برای اکوتیپ ترکمنی به ترتیب برابر 05/1±31/4، 10/0±430/0 کیلوگرم و 08/1±83/9 به دست آمد. میانگین کل افزایش وزن کلکوهی 03/5±33/102 کیلوگرم و برای ترکمنی 84/8±01/116 کیلوگرم بود (05/0P<). نتایج تحقیق حاضر نشان داد که اکوتیپ ترکمنی عملکرد رشد و پرواری بهتری نسبت به اکوتیپ کلکوهی دارد.
آرش جوانمرد؛ نادر اسدزاده؛ رضا توحیدی؛ رضا مسعودی
چکیده
واگرایی ژنتیکی، فرآیندی است که در طی آن، دو یا چند جمعیت از یک گونه با جد مشترک، در طول زمان از طریق سازکارهای تکاملی، همچون جدایی جغرافیایی، نوترکیبی مولکولی و جهشهای مستقل، آللهای با فراوانی غیرمشابه در سطح ژنومشان، فاصله ژنتیکی پیدا میکنند. این پدیده را میتوان، اساس بوجود آمدن دو نژاد متفاوت از لحاظ، تیپ تولیدی در یک گونه ...
بیشتر
واگرایی ژنتیکی، فرآیندی است که در طی آن، دو یا چند جمعیت از یک گونه با جد مشترک، در طول زمان از طریق سازکارهای تکاملی، همچون جدایی جغرافیایی، نوترکیبی مولکولی و جهشهای مستقل، آللهای با فراوانی غیرمشابه در سطح ژنومشان، فاصله ژنتیکی پیدا میکنند. این پدیده را میتوان، اساس بوجود آمدن دو نژاد متفاوت از لحاظ، تیپ تولیدی در یک گونه دانست. در این راستا، هدف پژوهش حاضر، بررسی مقایسهای چند شکلیهای موجود در شش ژن کاندیدا برای تولید، در دو نژاد شاخص بز تیپ گوشتی و شیرده میباشد. بدینمنظور، مجموعاً، تعداد 30 عدد از هر نژاد بز شیری سانن و گوشتی بوئر، برای شناسایی چند شکلی ها در ناحیهای از شش ژن کالپاستاتین، میوستاتین، هورمون شبه انسولین، لپتین، فاکتور نسخه پرداری اختصاصی هیپوفیزی و SCD با استفاده از تکنیک PCR-RFLP تعیین ژنوتیپ شدند. سپس، پارامترهای ژنتیکی مولکولی، با استفاده از نرمافزار POPGENE بین دو جمعیت محاسبه گردید. از آزمونکایاسکور، بر طبق جدول توافقی، برای آزمون معنیداری تفاوتهای شاخصهای مولکولی بین دو جمعیت استفاده شد. ضمنا، فراوانی آللهای مطلوب مرتبط با تولید در هر دو گروه تعیین گردید. نتایج مطالعه حاضر، نشان داد که ژنوم دو جمعیت مورد مطالعه در پروفایل آللهای شناسایی شده در بیشتر موارد تفاوت معنیداری دارد(p <0.01). چنین مطالعات واگرایی ژن در خصوص ژنهای بزرگ اثرمرتبط با صفات تولیدی شاید بتواند، بینش اصلاحگران را برای درک بیشتر و پردهبرداری از سیمای توارث جهشها و نقش آنها در واریانس فنوتیپی مشاهده شده در صفات اقتصادی را بالا ببرد.
محمود صحرائی؛ حسن صادقی پناه؛ نادر اسدزاده؛ اباذر قنبری
چکیده
این آزمایش به منظور بهبود عملکرد تولیدی میش مغانی با بهرهگیری از روشهای مدیریت تولید مثل و تغذیه در شرایط مرتع در خارج از فصل تولید مثل انجام گردید. برای انجام این پروژه در یک گله 400 راسی، میشهای داشتی مورد نظر در قالب گروه 1(همزمانسازی و هورمونتراپی+ تغذیه کمکی) به تعداد 202 راس به عنوان گروه آزمایشی و گروه 2 یا همان گروه شاهد(بدون ...
بیشتر
این آزمایش به منظور بهبود عملکرد تولیدی میش مغانی با بهرهگیری از روشهای مدیریت تولید مثل و تغذیه در شرایط مرتع در خارج از فصل تولید مثل انجام گردید. برای انجام این پروژه در یک گله 400 راسی، میشهای داشتی مورد نظر در قالب گروه 1(همزمانسازی و هورمونتراپی+ تغذیه کمکی) به تعداد 202 راس به عنوان گروه آزمایشی و گروه 2 یا همان گروه شاهد(بدون همزمانسازی و بدون تغذیه کمکی) به تعداد 160 راس انتخاب شدند. در گروه آزمایشی میشها از تغذیه کمکی قبل جفتگیری به مدت 4 هفته و تغذیه تکمیلی با کنسانتره در 5/1 ماه آخر آبستنی استفاده کردند. در طول اجرای پروژه صفات تولیدی و تولید مثلی میشها و بررسیهای اقتصادی در هر دو گروه شاهد و آزمایشی انجام گردید و برای آنالیز آماری دادههای کمی از رویه T-test و صفات کیفی از روش جدول فراونی و کای اسکور استفاده گردید. نتایج نشان داد که درصد زایش میشها،درصد دوقلوزایی، بازدهی وزن تولد بره و وزن از شیرگیری در گروه آزمایشی نسبت به شاهد بیشتر است(05/0 p<). لیکن از نظر درصد زادآوری گله، تفاوت آماری فاحشی مابین دو روش وجود داشت بهطوریکه 21/104 درصد زادآوری در گروه آزمایشی در مقایسه با 64/48 درصد در گروه شاهد مشاهده گردید(05/0 p<). به طورکلی در خارج از فصل تولید مثل، در میش مغانی استفاده از تیمار همزمانسازی فحلی و تغذیه کمکی دارای بالاترین بهره اقتصادی نسبت به گروه شاهد است.
آرش جوانمرد؛ مصطفی مدد؛ نادر اسدزاده؛ علی اسماعیلی زاده کشکوئیه؛ محمد حسین بناءبازی
چکیده
امروزه، کاربرد توأم اطلاعات فنوتیپی و نشانگرهای مولکولی برای بهبود صفات رشد توانسته است کارآیی برنامههای اصلاح نژادی را به بازدهی نسبتاً مناسبی برساند. هدف از پژوهش حاضر شناسایی جایگاههای کنترل کننده صفات کمّی (QTL) مرتبط با صفات وزن و خصوصیات رشد با استفاده از نشانگرهای اختصاصی ریزماهواره درگستره 605 سانتیمورگانی از کروموزومهای ...
بیشتر
امروزه، کاربرد توأم اطلاعات فنوتیپی و نشانگرهای مولکولی برای بهبود صفات رشد توانسته است کارآیی برنامههای اصلاح نژادی را به بازدهی نسبتاً مناسبی برساند. هدف از پژوهش حاضر شناسایی جایگاههای کنترل کننده صفات کمّی (QTL) مرتبط با صفات وزن و خصوصیات رشد با استفاده از نشانگرهای اختصاصی ریزماهواره درگستره 605 سانتیمورگانی از کروموزومهای بز میباشد. بدین منظور، از یک گله بزرگ با بررسی اطلاعات شجره، تعداد چهار خانواده برادر- خواهر ناتنی که مجموع کل خانواده 112 رأس بودند، انتخاب شد. صفات تحت رکورد برداری شامل: وزنهای تولد، ازشیرگیری، شش ماهگی، میانگین افزایش وزن روزانه، نسبتهای کلیبر محاسبه شده برای دو دوره تولد تاسن از شیردهی و دوره شیردهی تا سن شش ماهگی بودند. سپس در فاز مطالعه مولکولی، در مجموع تعداد 45 نشانگر ریزماهواره پراکنده بر روی تعداد 5 کروموزوم (1، 2، 5، 6 و 26) با پیش شرط روئیت الگوی هتروزیگوت برای آن نشانگر در بزهای نر هر خانواده در نتاج، تعیین ژنوتیپ شدند. از نتایج کلیدی مطالعه حاضر، شناسایی دو QTL بین نشانگرهایBMC1009-RM029 و INRABEN172 که در کروموزوم 5 و 26 با وزن تولد مرتبط هستند، میباشد (0/01>p). همچنین بعد از تجزیه و تحلیل فامیلی یکQTL نزدیک نشانگر BM1312 در ارتباط با نسبت کلیبر(KBR1) در کروموزوم یک تشخیص داده شد(0/05>p).
رحمان حاجی علیزاده ولیلو؛ آرش جوانمرد؛ نادر اسدزاده
چکیده
برای ارزیابی ارتباط بین چندشکلی پنج جایگاه ریزماهواره واقع بر کروموزم شماره شش با صفت چندقلوزایی بز نژاد کشمیر، تعداد 65 رأس بز ماده بهطور تصادفی از گله 600 رأسی انتخاب و عواملی همچون اطلاعات شجره، اثرات ثابت رکوردبرداری شده همچون سن مادر، تعداد شکم زایش به همراه تعداد فرزند در هر زایش،اطلاعات تغذیهای و اطلاعات آزمایشات فیزیولوژی ...
بیشتر
برای ارزیابی ارتباط بین چندشکلی پنج جایگاه ریزماهواره واقع بر کروموزم شماره شش با صفت چندقلوزایی بز نژاد کشمیر، تعداد 65 رأس بز ماده بهطور تصادفی از گله 600 رأسی انتخاب و عواملی همچون اطلاعات شجره، اثرات ثابت رکوردبرداری شده همچون سن مادر، تعداد شکم زایش به همراه تعداد فرزند در هر زایش،اطلاعات تغذیهای و اطلاعات آزمایشات فیزیولوژی تولیدمثل مانند سابقه استفاده از هورمون، بههمراه صفت هدف چندقلوزایی ثبت شد. خونگیری از ورید وداجی و استخراج DNA انجام شد. برنامه تکثیر انفرادی جایگاهها در روی ژل اکریلامید الکتروفورز و تجزیه و تحلیل شد. وجود چندشکلی در چهار جایگاه را تأیید کرد و جایگاه BM4621 الگوی مونومورف را نشان داد. رابطهی آماری چند شکلی جایگاههای مورد مطالعه با صفت تعداد نتاج در اولین سال زایش معنیدار بود (01/0>p). میانگین تعداد بزغالهی متولد شده از بزهای حاوی ژنوتیپهای 180/180و180/188 برای جایگاه BM1329، ژنوتیپهای 112/110 و 112/112برای جایگاه OarAE101 ، ژنوتیپهای 108/106 و 108/108برای جایگاه BMP143 و در نهایت ژنوتیپ 200/200 برای جایگاه BMP143 بالاتر از سایر ژنوتیپهای بود (01/0>p). روابط آماری معنیدار شناسایی شده در این مطالعه میتواند به منظور بهبود راندمان تولیدمثلی بر مبنای انتخاب به کمک نشانگر و همچنین در فرایند غربالگری برای شناسایی بزهای ماده چندقلوزا به کار گرفته شود.
آرش جوانمرد؛ نادر اسدزاده؛ محمد حسین بناءبازی؛ کریم حسن پور؛ مختار غفاری
چکیده
دستیابی به روش دقیق، آسان و اقتصادی پیشانتخاب جنسیت جنین در صنعت گاو شیرده دارای اهمیت خاصی میباشد. اخیراً DNA با منشأ جنینی شناور در پلاسما و سرم مادر آبستن سوبسترای خوبی برای تعیین جنسیت جنین در اوایل دوره آبستنی پیشنهاد شدهاست. بدین منظور، تعداد 16 گاو هلشتاین با دوره آبستنی بعد هشت هفتگی، 4 گاو هلشتاین غیرآبستن و دو گاو نر(کنترل ...
بیشتر
دستیابی به روش دقیق، آسان و اقتصادی پیشانتخاب جنسیت جنین در صنعت گاو شیرده دارای اهمیت خاصی میباشد. اخیراً DNA با منشأ جنینی شناور در پلاسما و سرم مادر آبستن سوبسترای خوبی برای تعیین جنسیت جنین در اوایل دوره آبستنی پیشنهاد شدهاست. بدین منظور، تعداد 16 گاو هلشتاین با دوره آبستنی بعد هشت هفتگی، 4 گاو هلشتاین غیرآبستن و دو گاو نر(کنترل منفی) انتخاب و پلاسمای آنها برای استخراج ccfDNA تفکیک گردید. آغازگرهای این مطالعه بر اساس ژن DEAD box protein مستقر در هر دو کروموزوم X و Y طراحی و سنتز گردید. واکنش زنجیره پلیمراز با استفاده از روشهای استاندارد موجود بهینهسازی شد. نتایج الگوهای الکتروفورزی محصولات حاصل از تکثیر بر روی ژل متافور آگارز شش درصد وجود دو باند در جنین نر و یک باند در جنین ماده را نشان داد. ردیابی جنسیت جنینهای تحت آزمایش پس از تولد، مطابقت نتایج مولکولی با جنسیت گوسالهها پیش از تولد را تأیید کرد. شاید بهتوان از این روش در بررسیهای مدیریتی تخمین تلیسه جایگزین در گله و یا کنترل فروش گاوهای هلشتاین آبستن مازاد استفاده کرد.
نادر اسدزاده؛ منوچهر سوری؛ محمد مهدی معینی؛ حسن صادقی پناه
چکیده
هدف از پژوهش حاضر، مقایسه تأثیر افزودن روغن سویا به عنوان منبع اسیدچرب امگا-6 و روغن هیدروژنه پالم به عنوان منبع چربی اشباع به جیره فلاشینگ بر بازده تلقیح مصنوعی میشهای شال بود. تعداد 111 رأس میش شال بر اساس جیره غذایی به سه گروه آزمایشی: 1- شاهد (C)، تغذیه شده با جیره فلاشینگ بدون مکمل چربی 2- پودر چربی پالم (PHO)، تغذیه شده با جیره فلاشینگ ...
بیشتر
هدف از پژوهش حاضر، مقایسه تأثیر افزودن روغن سویا به عنوان منبع اسیدچرب امگا-6 و روغن هیدروژنه پالم به عنوان منبع چربی اشباع به جیره فلاشینگ بر بازده تلقیح مصنوعی میشهای شال بود. تعداد 111 رأس میش شال بر اساس جیره غذایی به سه گروه آزمایشی: 1- شاهد (C)، تغذیه شده با جیره فلاشینگ بدون مکمل چربی 2- پودر چربی پالم (PHO)، تغذیه شده با جیره فلاشینگ دارای 5/3 درصد پودر چربی پالم و 3- روغن سویا (SO)، تغذیه شده با جیره فلاشینگ دارای 5/3 درصد روغن سویا تقسیم شدند. همزمانسازی فحلی با استفاده از اسفنج پروژسترون انجام شد. نرخ بروز فحلی ثبت و 48 ساعت پس از اسفنجبرداری، تلقیح مصنوعی با روش لاپاراسکوپیک انجام شد. دوازده روز پس از تلقیح، قوچهای بارور وارد گله شدند. تعداد و وزن برههای متولد و از شیرگرفته ثبت شدند. روغن سویا باعث افزایش نرخ چندقلوزایی نسبت به پودر چربی پالم و افزایش نرخ زادآوری و برهزایی نسبت به هر دو گروه دیگر شد و به تبع آنها نرخ برهگیری نیز در میشهای دریافت کننده روغن سویا به طور معنیداری نسبت به دو گروه دیگر بالاتر بود. در میشهایی که پودر چربی پالم دریافت کردند، نرخ زندهمانی بره از زمان تولد تا سن نود روزگی نسبت به گروه شاهد به طور معنیداری کمتر بود. در برنامههای تلقیح مصنوعی و نیز جفتگیری طبیعی همزمان شده، گنجاندن روغن سویا در جیره فلاشینگ میتواند بازده تولیدمثل را بهبود دهد. همچنین توصیه میشود از بهکار بردن پودر چربی پالم در جیره فلاشینگ گوسفند اجتناب شود.