مرضیه حاج محمدی؛ رضا طهماسبی؛ امید دیانی؛ امین خضری
چکیده
در این آزمایش تأثیر جایگزینی یونجه با گیاه مرتعی کما بـر تولید پروتئین میکروبی و فراسـنجه هـای شکمبه ای گوسفندان کرمانی در قالب طرح کاملاً تصادفی 4×4 بررسی گردید. در این آزمایش 4 رأس بره نر گوسفند نژاد کرمانی (وزن 4/3± 38 کیلوگرم) در چهار دوره 21 روزه، شامل 16 روز عادت پذیری و پنج روز نمونهگیری مورد استفاده قرار گرفتند. جیره شاهد دارای ...
بیشتر
در این آزمایش تأثیر جایگزینی یونجه با گیاه مرتعی کما بـر تولید پروتئین میکروبی و فراسـنجه هـای شکمبه ای گوسفندان کرمانی در قالب طرح کاملاً تصادفی 4×4 بررسی گردید. در این آزمایش 4 رأس بره نر گوسفند نژاد کرمانی (وزن 4/3± 38 کیلوگرم) در چهار دوره 21 روزه، شامل 16 روز عادت پذیری و پنج روز نمونهگیری مورد استفاده قرار گرفتند. جیره شاهد دارای 30 درصد یونجه، 10 درصد کاه جو، و 60 درصد مواد متراکم بود و در تیمـارهای آزمایشی، علوفه ی کما از مراتع شهرستان بافت جمع آوری گردید و پس از خشک کردن به ترتیب به میزان 10، 20 و 30 درصد جایگزین یونجه شد. به منظور تخمین ساخت پروتئین میکروبی از طریق جدا سازی مشتقات پورینی، ادرار گوسفندان در پنج روز پایانی هر دوره آزمایشی جمع آوری شد. میزان آلانتوئین، کل مشتقات پورینی دفع شده، مقدار نیتروژن و سنتز پروتئین میکروبی در گوسفندان تغذیه شده با سطح 10 درصد گیاه کما بهطور معنیداری بالاتر از سایر تیمارها بود. همچنین میزان کراتینین دفع شده در جیره حاوی 20 درصد گیاه مرتعی کما به طور معنیداری بیشتر از جیره حاوی 30 درصد گیاه کما بود. در این آزمایش پس از تغذیه با گیاه کما، میزان ماده خشک و نیتروژن مصرفی، ابقای نیتروژن، میزان نیتروژن آمونیاکی و جمعیت کل پروتوزوآ به طور معنی داری کاهش پیدا کرد. نتایج این تحقیق نشان داد که می توان از گیاه مرتعی کما به صورت خشک شده تا سطح 10 درصد در جیره غذایی گوسفند استفاده کرد.
نصیر عیونی؛ بهرام محتشمی؛ حامد خلیلوندی بهروزیار
چکیده
به منظور بررسی سطوح مختلف موننسین بر روی صفات عملکردی، مصرف و بازده خوراک و همچنین میزان اسیدهایچربفرار شکمبه گوسالههای قطع شیر هلشتاین، آزمایشی با 66 رأس گوساله ماده با میانگین سن 5±90 روز و میانگین وزن 5±103 کیلوگرم در قالب طرح کاملاً تصادفی به مدت 90 روز انجام شد. تیمارها شامل: 1) گروه شاهد بدون دریافت موننسین، 2) گوسالههایی ...
بیشتر
به منظور بررسی سطوح مختلف موننسین بر روی صفات عملکردی، مصرف و بازده خوراک و همچنین میزان اسیدهایچربفرار شکمبه گوسالههای قطع شیر هلشتاین، آزمایشی با 66 رأس گوساله ماده با میانگین سن 5±90 روز و میانگین وزن 5±103 کیلوگرم در قالب طرح کاملاً تصادفی به مدت 90 روز انجام شد. تیمارها شامل: 1) گروه شاهد بدون دریافت موننسین، 2) گوسالههایی که 70 میلیگرم موننسین در روز دریافت کردند و 3) گوسالههایی که 140 میلیگرم در روز موننسین دریافت کردند. ماده خشک مصرفی روزانه گوسالهها دارای تفاوت معنیدار (01/0=P) بود. میانگین خوراک مصرفی روزانه به ترتیب برای تیمارهای 1تا 3 برابر با 99/5، 82/5 و 04/4 کیلوگرم بود که تیمار حاوی 70 میلیگرم موننسین کمترین مصرف و تیمار حاوی 140 میلیگرم موننسین بالاترین مصرف را دارا بودند. ضریب تبدیل غذایی در ماه 5 بین گروههای آزمایشی دارای تفاوت معنیدار بود (05/ 0=P). وزن بدن گوسالههایی که موننسین دریافت کرده بودند بیشتر از گروه شاهد بود و در کل وزن بدن تیمار حاوی 70 میلیگرم موننسین با گروه شاهد دارای تفاوت معنیدار بود (05/0≥P). میانگین افزایش وزن روزانه ماه پنجم بین گروههای آزمایشی دارای تفاوت معنیدار (05/ ≥P) بود و تیمار با 140 میلیگرم موننسین دارای بیشترین افزایش وزن روزانه بود. میانگین افزایش قد گوسالهها نیز بین تیمارهای آزمایشی دارای تفاوت معنیدار (05/ ≥P) بود و تیمار با 70 میلیگرم موننسین با 65/12 سانتیمتر افزایش قد دارای بیشترین رشد بود. تیمارهای آزمایشی از لحاظ پروپیونات نیز دارای تفاوت معنیدار بودند، به طوری که تیمار حاوی 70 میلیگرم موننسین دارای بیشترین غلظت بود.
بهرام افشار حمیدی؛ ناصر ماهری سیس؛ ابولحسن صادقی پناه؛ سیامک عصری رضایی؛ ابوالفضل قربانی
چکیده
این مطالعه با هدف بررسی رابطه امتیاز وضعیت بدنی زمان زایش (BCSc) با عملکرد تولیدمثلی گاومیشهای شیرده بر روی 43 راس گاومیش شیرده مرکز پرورش و اصلاح نژاد گاومیش شمالغرب کشور در قالب طرح کاملا تصادفی به روش آزمایش فاکتوریل 43 انجام گردید. تیمارهای آزمایشی شامل اثر 4 سطح امتیاز وضعیت بدنی زمان زایش، که بر اساس اندازهگیری ضخامت چربی زیر ...
بیشتر
این مطالعه با هدف بررسی رابطه امتیاز وضعیت بدنی زمان زایش (BCSc) با عملکرد تولیدمثلی گاومیشهای شیرده بر روی 43 راس گاومیش شیرده مرکز پرورش و اصلاح نژاد گاومیش شمالغرب کشور در قالب طرح کاملا تصادفی به روش آزمایش فاکتوریل 43 انجام گردید. تیمارهای آزمایشی شامل اثر 4 سطح امتیاز وضعیت بدنی زمان زایش، که بر اساس اندازهگیری ضخامت چربی زیر جلدی با استفاده از دستگاه اولتراسوند تعیین گردید و اثر تعداد زایش بود. نتایج بدست آمده نشان داد که با افزایش امتیاز وضعیت بدنی زمان زایش و تعداد زایش در گاومیشهای شیری وزن تولد گوسالهها نیز بطور خطی افزایش داشت (05/0>P). کمترین زمان بروز اولین فحلی پس از زایش در گاومیشهای با BCSc 99/2-5/2 مشاهده گردید، اثر تعداد زایش بر زمان اولین فحلی پس از زایش معنیدار نبود (05/0>P). درصد آبستنی در اولین تلقیح در گاومیشهای با BCSc 49/3-3 و دو تا پنج شکم زایش نسبت به سایر گروهها بیشتر بود. با افزایش BCSc در گاومیشهای شیری تعداد روزهای باز و فاصله بین دو زایش بطور خطی افزایش داشت. اثر امتیاز وضعیت بدنی زمان زایش و تعداد زایش بر تعداد دفعات تلقیح منجر به آبستنی معنیدار نبود (05/0>P). راندمان تولیدمثلی با افزایش تعداد زایش افزایش معنیداری نشان داد، در این مطالعه راندمان تولیدمثلی گاومیشهای شیری تحت تاثیر امتیاز وضعیت بدنی زمان زایش قرار نگرفت (05/0>P). د
اعظم میرحیدری؛ نورمحمد تربتی نژاد؛ پیروز شاکری
چکیده
این تحقیق بهمنظور بررسی اثر سطوح مختلف بیوچار حاصل از محصول فرعی پسته بر میزان تولید گاز، قابلیت هضم، تولید متان، آمونیاک و اسیدهای چرب فرار بهروش آزمایشگاهی انجام شد. آزمایش در قالب طرح کاملاً تصادفی با چهار تیمار و سه تکرار اجرا گردید. سطوح صفر، 5/0، 1 و 5/1 درصد بیوچار محصول فرعی پسته در جیره غذایی برههای پرواری حاوی 40 درصد علوفه ...
بیشتر
این تحقیق بهمنظور بررسی اثر سطوح مختلف بیوچار حاصل از محصول فرعی پسته بر میزان تولید گاز، قابلیت هضم، تولید متان، آمونیاک و اسیدهای چرب فرار بهروش آزمایشگاهی انجام شد. آزمایش در قالب طرح کاملاً تصادفی با چهار تیمار و سه تکرار اجرا گردید. سطوح صفر، 5/0، 1 و 5/1 درصد بیوچار محصول فرعی پسته در جیره غذایی برههای پرواری حاوی 40 درصد علوفه و 60 درصد کنسانتره استفاده شد. انکوباسیون با استفاده از مایع شکمبه چهار رأس گوسفند کرمانی فیستوله شده انجام شد. افزودن بیوچار به جیرههای آزمایشی اثر معنیداری بر تولید گاز در زمان 24 و 96 ساعت انکوباسیون، فراسنجههای تولید گاز، جمعیت پروتوزوآ و اسیدهای چرب فرار نداشت. استفاده از بیوچار محصول فرعی پسته سبب افزایش pH نسبت به جیره شاهد شد (01/0p <). غلظت نیتروژن آمونیاکی (05/0p <) و مقدار و درصد متان (01/0p <) با افزودن سطوح 1 و 5/1 درصد بیوچار محصول فرعی پسته به جیره پایه در مقایسه با شاهد کاهش یافت. بهطور کلی نتایج این تحقیق نشان داد که استفاده از بیوچار محصول فرعی پسته میتواند باعث کاهش تولید متان و آمونیاک و بهبود بازده تخمیر شکمبه شود.
محمد ابراهیم نوریان سرور؛ مسعود حقی؛ کیارش اسکندری؛ محمد مهدی معینی
چکیده
هدف این مطالعه بررسی تاثیر سه منبع کروم بر رشد، تخمیر شکمبه، برخی متابولیت های خونی و جمعیت پروتوزآیی برههای پرواری مهربان در شرایط تنش سرمایی بود. تعداد 28 راس بره نر مهربان (میانگین وزن 30/27 کیلوگرم) در قالب یک طرح کاملاً تصادفی در چهار گروه 7 راسی به مدت 63 روز در فصل سرما در سالن بدون سیستم گرمایش در دمای بین 6- تا 6/14 درجه سانتیگراد ...
بیشتر
هدف این مطالعه بررسی تاثیر سه منبع کروم بر رشد، تخمیر شکمبه، برخی متابولیت های خونی و جمعیت پروتوزآیی برههای پرواری مهربان در شرایط تنش سرمایی بود. تعداد 28 راس بره نر مهربان (میانگین وزن 30/27 کیلوگرم) در قالب یک طرح کاملاً تصادفی در چهار گروه 7 راسی به مدت 63 روز در فصل سرما در سالن بدون سیستم گرمایش در دمای بین 6- تا 6/14 درجه سانتیگراد تغذیه پرواری شدند. تیمارهای مورد مطالعه عبارت از شاهد تیمار دوم جیره پایه به علاوه 8 میلیگرم کروم متیونین، تیمار سوم جیره پایه به علاوه 8/0 میلیگرم کروم نانو(خلوص 99درصد) و تیمار چهارم جیره پایه به علاوه 8/0 میلیگرم در هر کیلوگرم ماده خشک جیره کروم بنزآ بود. نتایج نشان داد برههای دریافت کننده کروم آلی نسبت به تیمار شاهد 5 کیلوگرم وزن نهایی و 54 گرم افزایش روزانه بیشتری داشتند. در مقایسه با تیمار شاهد ماده خشک مصرفی تیمار کروم نانو کاهش و تیمار کروم بنزآ افزایش یافت کروم متیونین و بن زآ؛ گاز تولیدی، تجزیه پذیری ماده آلی، و انرژی قابل سوختساز را در روز 60 افزایش داد . نیتروژن آمونیاکی در هر دو روز 40 و 60 پروار ( کنسانتره جیره 70 و 75) در برههای دریافت کننده کروم آلی و بن زآ کاهش نشان داد اسیدهای چرب فرار کل در هر سه نوع کروم در روز 40 نمونهگیری افزایش یافت . جمعیت پروتوزوآیی تحت تاثیر انواع کروم قرار نگرفت . تنها دو متابولیت آلبومین و اوره خون تحت تاثیر کروم قرار گرفتند. کروم تاثیری بر جمعیت پروتوزوآیی ندارد.
نسیبه نویدی مقدم؛ مصطفی ملکی؛ اصغر میرزائی اصل
چکیده
تحقیق حاضر بهمنظور بررسی آزمایشگاهی اثرات آنتیبیوتیک سالینومایسین در دوزهای مختلف (صفر، 2، 4، 8 و 16 میلیگرم بر لیتر) بر کینتیک تولید گاز، برخی شاخصهای هضم و تخمیر شکمبه و در دوزهای صفر، 4 و 16 میلیگرم بر لیتر بر برخی جمعیتهای میکروبی شکمبه با استفاده از روش Real-time PCR انجام شد. برای این منظور از سه رأس گوسفند نر فیستولادار جهت تهیه ...
بیشتر
تحقیق حاضر بهمنظور بررسی آزمایشگاهی اثرات آنتیبیوتیک سالینومایسین در دوزهای مختلف (صفر، 2، 4، 8 و 16 میلیگرم بر لیتر) بر کینتیک تولید گاز، برخی شاخصهای هضم و تخمیر شکمبه و در دوزهای صفر، 4 و 16 میلیگرم بر لیتر بر برخی جمعیتهای میکروبی شکمبه با استفاده از روش Real-time PCR انجام شد. برای این منظور از سه رأس گوسفند نر فیستولادار جهت تهیه مایع شکمبه برای انکوباسیونهای 144 ساعته در مرحله اول و انکوباسیونهای 24 ساعته در مرحله دوم آزمایش استفاده شد. نتایج نشان داد که با افزایش دوز سالینومایسین گاز تولیدی در تمامی ساعات و حداکثر گاز تولیدی (A) بصورت خطی و درجه دو افزایش یافت. با این حال، نرخ تولید گاز ( µ) تحت تأثیر قرار نگرفت. همچنین میزان گاز تولیدی بعد از 24 ساعت (GP24)، میزان هضم آزمایشگاهی ماده خشک (IVTDMD) و ماده آلی (IVTOMD) و غلظت کل اسیدهای چرب فرار (TVFA) بموازات افزایش دوز سالینومایسین بطور خطی و درجه دو افزایش یافتند، اما فاکتور تفکیک (PF) کاهش یافت و توده میکروبی (MB) و غلظت آمونیاک تحت تأثیر سالینومایسین قرار نگرفتند. در بین میکروارگانیسمهای شکمبه، جمعیت نسبی پروتوزوآها و فیبروباکترسوکسینوژنز در بالاترین دوز سالینومایسین کاهش یافت و جمعیت قارچها، متانوژنها و باکتری کلستریدیوم آمینوفیلوم تحت تأثیر سالینومایسین قرار نگرفت. این نتایج نشان داد که سالینومایسین اثرات مثبتی بر شاخصهای هضم و تخمیر شکمبهای دارد که با توجه به یافته های نوین مبنی بر اثرات آن در پیشگیری از انواع سرطان در انسان میتواند در تغذیه دام بهعنوان افزودنی استفاده گردد.
یداله چاشنی دل؛ میلاد قدیری؛ اسداله تیموری یانسری
چکیده
هدف از این آزمایش بررسی سطوح مختلف پوست انار بر تولید گاز در شرایط آزمایشگاهی و تجزیهپذیری شکمبهای، جمعیت پروتوزوآ، فراسنجههای تخمیر شکمبه و در گوسفند زل بود. در این مطالعه از 3 رأس میش دارای فیستولا شکمبه ای نژاد زل با میانگین وزن10/2±40 کیلوگرم و سن تقریبی 24 ماه در قالب یک طرح کاملاً تصادفی، استفاده شد. تیمارهای آزمایشی شامل ...
بیشتر
هدف از این آزمایش بررسی سطوح مختلف پوست انار بر تولید گاز در شرایط آزمایشگاهی و تجزیهپذیری شکمبهای، جمعیت پروتوزوآ، فراسنجههای تخمیر شکمبه و در گوسفند زل بود. در این مطالعه از 3 رأس میش دارای فیستولا شکمبه ای نژاد زل با میانگین وزن10/2±40 کیلوگرم و سن تقریبی 24 ماه در قالب یک طرح کاملاً تصادفی، استفاده شد. تیمارهای آزمایشی شامل تیمار شاهد (بدون پوست انار) و تیمارهای حاوی سطوح 5، 10 و 15 درصد پوست انار بودند. تجزیهپذیری شکمبهای ماده خشک و الیاف نامحلول در شوینده خنثی نشان داد که مقدار بخش تندتجزیه، کندتجزیه و بالقوه قابلتجزیه در تیمار شاهد نسبت به سایر تیمارها به طور معنیداری بیشتر بود (05/0>P). نتایج تجزیهپذیری پروتئین خام بخش تندتجزیه، کندتجزیه و بالقوه قابلتجزیه در تیمار شاهد و تیمار حاوی 5 درصد پوست انار نسبت به سایر تیمارها به طور معنیداری بالاتر بود (05/0>P). بالاترین میزان کل گاز تولید شده در 96 ساعت، انرژی قابل متابولیسم و قابلیت هضم ماده آلی در جیره شاهد مشاهده گردید و بین جیرههای آزمایشی نیز تفاوت معنیداری وجود داشت (05/0>P). بهطور کلی نتایج نشان داد که مصرف پوست انار تا سطح 5 درصد در جیره باعث ایجاد کمترین اثرات منفی روی فراسنجههای شکمبهای مانند تجزیهپذیری مواد مغذی و جمعیت پروتوزوآ شد.
محسن صحرائی بلوردی؛ علی اسدی الموتی؛ علی اکبر خادم
چکیده
هدف از این آزمایش بررسی اثر پوشش دار کردن کنجاله سویا با چربیهای اشباع و زئولیت بر حلالیت پروتئین، تجزیه پذیری ماده خشک و پروتئین در شکمبه و قابلیت هضم رودهای پروتئین بود. تیمارها شامل: 1) کنجاله سویای محافظت نشده، 2) کنجاله سویای پوشش دار شده با 40 درصد چربی، 3) کنجاله سویای پوشش دار شده با 38 درصد چربی و 2 درصد زئولیت، 4) کنجاله سویای ...
بیشتر
هدف از این آزمایش بررسی اثر پوشش دار کردن کنجاله سویا با چربیهای اشباع و زئولیت بر حلالیت پروتئین، تجزیه پذیری ماده خشک و پروتئین در شکمبه و قابلیت هضم رودهای پروتئین بود. تیمارها شامل: 1) کنجاله سویای محافظت نشده، 2) کنجاله سویای پوشش دار شده با 40 درصد چربی، 3) کنجاله سویای پوشش دار شده با 38 درصد چربی و 2 درصد زئولیت، 4) کنجاله سویای پوشش دار شده با 50 درصد چربی، 5) کنجاله سویای پوشش دار شده با 48 درصد چربی و 2 درصد زئولیت بود. تعیین پروتئین قابل تجزیه در شکمبه پس از 16 ساعت شکمبه گذاری با روش کیسههای نایلونی و اندازهگیری قابلیت هضم رودهای به روش آزمایشگاهی سه مرحلهای انجام شد. نتایج نشان داد که پوشش دار کردن کنجاله سویا با چربی سبب کاهش حلالیت پروتئین میشود (002/0P=). با افزایش میزان چربی در محصول، میزان تجزیه پذیری ماده خشک و پروتئین کاهش یافت (05/0p <). استفاده از 2 درصد زئولیت به طور معنیداری سبب کاهش (05/0p <) تجزیه پذیری پروتئین در شکمبه شد. قابلیت هضم رودهای پروتئین بین کنجاله سویای محافظت نشده و تیمارهای محافظت شده مشابه بود. به طور کلی نتایج حاصل از این آزمایش نشان داد که پوشش دار کردن کنجاله سویا با چربیهای اشباع باعث کاهش تجزیه پذیری شکمبه ای ماده خشک و پروتئین میشود و با افزودن زئولیت به پوشش چربی، پروتئین قابل تجزیه در شکمبه کاهش خواهد یافت.
مهرداد تقی زاده؛ مصطفی یوسف الهی؛ حمیدرضا میرزایی؛ آرش آذرفر؛ ایوب عزیزی
چکیده
این تحقیق به منظور مطالعه تأثیر سطوح مختلف پودر دانه زیره و رازیانه در جیرههای با کنسانتره بالا به روش آزمایشگاهی (in vitro) صورت گرفت. تیمارهای آزمایشی عبارت بود از: 1- شاهد (75درصد کنسانتره و 25 درصد یونجه)، 2- جیره شاهد مکمل شده با سه سطح مختلف پودر زیره و رازیانه (8، 12 و 16 گرم در کیلوگرم ماده خشک خوراک) که در هر سطح نسبتهای متفاوتی از رازیانه ...
بیشتر
این تحقیق به منظور مطالعه تأثیر سطوح مختلف پودر دانه زیره و رازیانه در جیرههای با کنسانتره بالا به روش آزمایشگاهی (in vitro) صورت گرفت. تیمارهای آزمایشی عبارت بود از: 1- شاهد (75درصد کنسانتره و 25 درصد یونجه)، 2- جیره شاهد مکمل شده با سه سطح مختلف پودر زیره و رازیانه (8، 12 و 16 گرم در کیلوگرم ماده خشک خوراک) که در هر سطح نسبتهای متفاوتی از رازیانه و زیره (25% رازیانه + 75% زیره، 50% رازیانه + 50% زیره، 75% رازیانه + 25% زیره) تکرار شد. افزودن دانه زیره و رازیانه باعث افزایش معنیدار قابلیت هضم ماده آلی، گاز تجمعی و پتانسیل تولید گاز (b) شد (05/0 P<)، اما تأثیر معنیداری بین تیمارهای مختلف برای میانگین نرخ تولید گاز مشاهده نشد (05/0<(P. میزان نیتروژن آمونیاکی با افزودن سطوح و نسبت-های مختلف پودر زیره و رازیانه بهطور معنیداری نسبت به تیمار شاهد کاهش یافت(05/0 P<). میانگین اسیدهای چرب زنجیر کوتاه در سطح 8 گرم پودر زیره و رازیانه با افزایش معنیداری همراه بود (05/0 P<)، ولی سطوح بالاتر پودر زیره و رازیانه (12 و 16 گرم در کیلوگرم ماده خشک) افزایش معنیداری در این فراسنجه نداشت. بر اساس نتایج این تحقیق میتوان نتیجه گیری نمود که افزودن پودر زیره و رازیانه در جیره با کنسانتره زیاد میتواند باعث بهبود قابلیت تخمیر شکمبه، قابلیت هضم و افزایش تولید اسیدهای چرب فرار گردد که استفاده از 8 گرم مخلوط پودر زیره و رازیانه با نسبت50% رازیانه و 50% زیره در کیلوگرم ماده خشک، بیشترین تاثیرات معنی دار را نشان داد.
محمد مرادی؛ یداله چاشنی دل؛ اسداله تیموری یانسری؛ عیسی دیرنده
چکیده
به منظور بررسی تأثیر استفاده از جیرههای با سطوح مختلف انرژی و پروتئین بر pH شکمبه، تولید نیتروژن آمونیاکی، قابلیت هضم مواد مغذی و دفع مشتقات پورینی آزمایشی طراحی شد. شش تیمار آزمایشی در قالب طرح مربع لاتین تکرار شده در زمان در شش دوره زمانی به شش رأس دام اختصاص داده شدند. تیمارهای آزمایشی شامل؛ تیمار شاهد، تیمار با سطح انرژی بالا با ...
بیشتر
به منظور بررسی تأثیر استفاده از جیرههای با سطوح مختلف انرژی و پروتئین بر pH شکمبه، تولید نیتروژن آمونیاکی، قابلیت هضم مواد مغذی و دفع مشتقات پورینی آزمایشی طراحی شد. شش تیمار آزمایشی در قالب طرح مربع لاتین تکرار شده در زمان در شش دوره زمانی به شش رأس دام اختصاص داده شدند. تیمارهای آزمایشی شامل؛ تیمار شاهد، تیمار با سطح انرژی بالا با استفاده از دانه جو، تیمار با سطح انرژی بالا با استفاده از دانه جو و تصحیح شده بر اساس میزان پپتید، تیمار با سطح انرژی بالا با استفاده از دانه ذرت، تیمار با سطح انرژی بالا با استفاده از دانه ذرت تصحیح شده بر اساس میزان پپتید و تیمار با سطح بالای پروتئین با افزایش سطح کنجاله سویا. نتایج نشان داد اثرات تیمارهای آزمایشی بر میزان pH و نیتروژن آمونیاکی آزاد شده در شکمبه، سه ساعت بعد از مصرف خوراک معنیدار بود (05/0p<). ماده خشک مصرفی، قابلیت هضم چربی و ماده آلی تحت تأثیر تیمارهای آزمایشی قرار نگرفت (05/0p>). تیمار با سطح پروتئین بالا و تیمار شاهد بطور معنیداری میزان پروتئین خام، الیاف نامحلول در شوینده خنثی و اسیدی بیشتری مصرف کرده بودند (05/0p<). قابلیت هضم مواد مغذی با اضافه شدن منابع انرژی و پروتئین بهبود یافت. میزان دفع مشتقات پورینی در تیمار با سطح بالای پروتئین بطور معنیداری بیشتر از سایر گروهها بود (05/0p<). مکملسازی جیرهها با منابع کربوهیدراته و پروتئینی با کمترین اثرات نامطلوب بر دستگاه گوارش توصیه می شود
محمد اسدی؛ عبدالحکیم توغدری؛ تقی قورچی؛ شهریار کارگر
چکیده
بهمنظور بررسی تاثیر شکل فیزیکی کنسانتره و نوع بافر جیره بر فراسنجههای شکمبهای، خونی و سنتز پروتئین میکروبی در برههای پرواری نژاد دالاق از 28 رأس بره نر 5 ماهه با میانگین وزن 7/2±28 استفاده شد. این آزمایش به صورت فاکتوریل 2×2 بر پایه طرح کاملا تصادفی با دو نوع بافر و دو شکل فیزیکی کنسانتره به مدت 98 روز اجرا شد. تیمارها شامل 1- کنسانتره ...
بیشتر
بهمنظور بررسی تاثیر شکل فیزیکی کنسانتره و نوع بافر جیره بر فراسنجههای شکمبهای، خونی و سنتز پروتئین میکروبی در برههای پرواری نژاد دالاق از 28 رأس بره نر 5 ماهه با میانگین وزن 7/2±28 استفاده شد. این آزمایش به صورت فاکتوریل 2×2 بر پایه طرح کاملا تصادفی با دو نوع بافر و دو شکل فیزیکی کنسانتره به مدت 98 روز اجرا شد. تیمارها شامل 1- کنسانتره پلت شده + سسکوئی کربنات سدیم، 2- کنسانتره پلت شده + بیکربنات سدیم، 3- کنسانتره آردی + سسکوئی کربنات سدیم و 4- کنسانتره آردی + بیکربنات سدیم بودند. نمونه گیری از مایع شکمبه و خون گیری در روزهای 42 و 84 انجام شد. در روز 70 آزمایش جهت نمونه گیری و جمع آوری ادرار 3 رأس بره از هر تیمار به قفسهای متابولیکی منتقل شدند. نتایج نشان داد که pH شکمبه در سه ساعت بعد از تغذیه در تیمار کنسانتره آردی و بافر سسکوئی کربنات سدیم بیش از سایر تیمارها بود (05/0P<). تیمارهای آزمایشی هیچگونه تاثیری بر غلظت آمونیاک شکمبه، تعداد پروتوزوا و جمعیت میکروبی نداشتند (05/0<P). در بین دامهای مصرف کننده کنسانتره پلت و آردی و بافرهای مختلف، اختلاف معنیداری از نظر غلظت مواد معدنی خون بجز کلسیم مشاهده نشد بطوریکه کلسیم خون در تیمارهای پلت بعلاوه سدیم بیکربنات و آردی بعلاوه سسکوئی بالاتر از سایر تیمارها بود (05/0<P). مشتقات پورینی و کل دفع و جذب مشتقات پورینی از ادرار و میزان پروتئین میکروبی سنتز شده در شکمبه به طور معنیداری در تیمار کنسانتره پلت و بافر بیکربنات سدیم افزایش یافت (05/0P<).
منوره قدوسی؛ امید دیانی؛ امین خضری؛ محمد مهدی شریفی حسینی؛ رضا طهماسبی
چکیده
هدف مطالعه حاضر بررسی تاثیر سیلاژ برگ و ساقه درخت موز با خرمای غیرخوراکی بر قابلیت هضم مواد مغذی، گونههای پروتوزوآ، نسبت مولاری اسیدهای چرب فرار، pH و نیتروژن آمونیاکی مایع شکمبه بود. برای تهیه سیلاژ، 85 کیلوگرم برگ و ساقه درخت موز با 15 کیلوگرم خرمای غیرخوراکی مخلوط و به-مدت 45 روز سیلو گردید. پس از تعیین ترکیب شیمیایی و انرژی متابولیسمی ...
بیشتر
هدف مطالعه حاضر بررسی تاثیر سیلاژ برگ و ساقه درخت موز با خرمای غیرخوراکی بر قابلیت هضم مواد مغذی، گونههای پروتوزوآ، نسبت مولاری اسیدهای چرب فرار، pH و نیتروژن آمونیاکی مایع شکمبه بود. برای تهیه سیلاژ، 85 کیلوگرم برگ و ساقه درخت موز با 15 کیلوگرم خرمای غیرخوراکی مخلوط و به-مدت 45 روز سیلو گردید. پس از تعیین ترکیب شیمیایی و انرژی متابولیسمی سیلاژ برگ و ساقه درخت موز با خرمای غیرخوراکی، از سطوح صفر، 7، 14 و 21 درصد بر اساس ماده خشک در جیرههای آزمایشی 4 راس گوسفند نر بالغ در قالب طرح چرخشی در 4 دوره 21 روزه استفاده شد. سیلو کردن برگ و ساقه درخت موز با خرمای غیرخوراکی، سبب افزایش ماده خشک، ماده آلی و چربی خام و کاهش خاکستر و الیاف نامحلول در شوینده خنثی شد (05/0>P). با توجه به نقطه فلیگ (100)، pH (4/4) و انرژی متابولیسمی (05/2)، سیلاژ برگ و ساقه درخت موز با خرمای غیرخوراکی دارای کیفیت مناسبی بود. قابلیت هضم ظاهری ماده خشک، ماده آلی و الیاف نامحلول در شوینده خنثی جیرههای آزمایشی دارای 14 و 21 درصد سیلاژ، نسبت به جیره شاهد کمتر بود (05/0>P). pH، نیتروژن آمونیاکی، اسیدهای چرب فرار، نسبت استات به پروپیونات و جمعیت پروتوزوآی مایع شکمبه تحت تاثیر جیرهها قرار نگرفت. بنابراین با توجه بهعدم تغییر در ماده خشک مصرفی و فراسنجههای تخمیری شکمبه میتوان از این سیلاژ در جیره گوسفند استفاده کرد.
علی صالح بهمن پور؛ فرشید فتاح نیا؛ مهدی میرزائی؛ گلناز تاسلی؛ حمیدرضا میرزایی الموتی
چکیده
این آزمایش با هدف بررسی اثر منبع دانه غلات (جو و ذرت) و اندازه ذرات علوفه یونجه (پودر شده در مقابل متوسط) بر عملکرد رشد، فراسنجههای خونی و تخمیر شکمبهای گوسالههای شیری انجام شد. از 32 رأس گوساله هلشتاین سه روزه (وزن اولیه 0/2 ± 4/36 کیلوگرم) در قالب طرح کاملاً تصادفی و آرایش فاکتوریل 2 × 2 استفاده شد. جیرههای آزمایشی شامل جیره ...
بیشتر
این آزمایش با هدف بررسی اثر منبع دانه غلات (جو و ذرت) و اندازه ذرات علوفه یونجه (پودر شده در مقابل متوسط) بر عملکرد رشد، فراسنجههای خونی و تخمیر شکمبهای گوسالههای شیری انجام شد. از 32 رأس گوساله هلشتاین سه روزه (وزن اولیه 0/2 ± 4/36 کیلوگرم) در قالب طرح کاملاً تصادفی و آرایش فاکتوریل 2 × 2 استفاده شد. جیرههای آزمایشی شامل جیره حاوی دانه جو و علوفه یونجه پودر شده، دانه جو و علوفه یونجه با اندازه متوسط، دانه ذرت و علوفه یونجه پودر شده و دانه ذرت و علوفه یونجه با اندازه متوسط بودند. مصرف خوراک آغازین در گوسالههای تغذیه شده با جیرههای حاوی دانه ذرت در مقایسه با دانه جو در دوره قبل و بعد از شیرگیری و کل دوره بالاتر بود. گوسالههای تغذیه شده با جیره حاوی دانه ذرت دارای وزن نهایی و میانگین افزایش وزن روزانه بالاتری در مقایسه با دانه جو بودند. اندازه ذرات علوفه یونجه تاثیری بر مصرف خوراک آغازین و میانگین افزایش وزن روزانه نداشت. ارتفاع هیپ و جدوگاه گوسالههای تغذیه شده با جیره حاوی دانه ذرت در مقایسه با دانه جو بالاتر بود. در گوسالههای تغذیه شده با جیره حاوی دانه ذرت در مقایسه با دانه جو غلظت کل اسیدهای چرب فرار افزایش و نسبت مولی استات کاهش یافت. در این مطالعه تقابلی بین منبع غلات خوراک آغازین و اندازه ذرات علوفه بر عملکرد گوسالههای شیری مشاهده نشد اما استفاده از دانه ذرت در خوراک آغازین عملکرد گوسالههای هلشتاین طی دوره انتقال از خوراک مایع به جامد را بهبود داد.
مهدی مهرابادی؛ علیرضا وکیلی؛ محسن دانش مسگران؛ رضا ولی زاده
چکیده
هدف از انجام این مطالعه، بررسی اثر مخلوط پنج گیاه دارویی شامل سیر، اکالیپتوس، دارچین، آویشن، نعناع فلفلی و همچنین اسانس آنها بر تولید و ترکیب شیر و فراسنجههای خونی گاوهای هلشتاین در اواسط شیردهی بود. این آزمایش با 18 راس گاو شیری هلشتاین در قالب طرح کاملا تصادفی با سه تیمار شامل تیمار شاهد، تیمار مخلوط گیاهان دارویی (HPM:10 گرم در کیلوگرم ...
بیشتر
هدف از انجام این مطالعه، بررسی اثر مخلوط پنج گیاه دارویی شامل سیر، اکالیپتوس، دارچین، آویشن، نعناع فلفلی و همچنین اسانس آنها بر تولید و ترکیب شیر و فراسنجههای خونی گاوهای هلشتاین در اواسط شیردهی بود. این آزمایش با 18 راس گاو شیری هلشتاین در قالب طرح کاملا تصادفی با سه تیمار شامل تیمار شاهد، تیمار مخلوط گیاهان دارویی (HPM:10 گرم در کیلوگرم ماده خشک کنسانتره) و تیمار مخلوط اسانس گیاهان دارویی(EOM:150 میلیگرم در کیلوگرم ماده خشک کنسانتره) به مدت 28 روز و با 6 رأس گاو در هر تیمار اجرا شد. تولید شیر روزانه در سه بار دوشش اندازهگیری شد. در روزهای پایانی آزمایش نمونهگیری از خون و مایع شکمبه انجام شد. تولید شیر و ترکیبات آن تحت تاثیر تیمارهای آزمایشی قرار گرفتند، بهطوری که استفاده از EOM در مقایسه با تیمار شاهد و HPM باعث افزایش تولید شیر (9/25 در مقابل 3/27 و 72/24 کیلوگرم در روز)، پروتئین (63/2 در مقابل 84/2 و 65/2 کیلوگرم در روز) و کل مواد جامد شیر (84/8 در مقابل 89/8 و 86/8 کیلوگرم در روز) گردید. هر دو ترکیب HPM و EOM غلظت کل اسیدهای چرب اشباع شیر را کاهش و غلظت اسیدهای چرب غیراشباع را افزایش دادند (05/0>P). غلظت آنزیم آسپارتات آمینوترانسفراز (AST) و تریگلیسرید پلاسما بعد از مصرف خوراک و پروتئین پلاسما قبل از مصرف خوراک تحت تأثیر تیمارهای آزمایشی قرار گرفتند (05/0>P). بهطور کلی استفاده از اسانسهای گیاهی با تاثیر بر الگوی تخمیر شکمبه، باعث بهبود تولید شیر درگاوهای شیری شده و میتواند سبب تغییر در ترکیبات شیر شود.
عبدالعزیز یانق؛ فرزاد قنبری؛ جواد بیات کوهسار؛ فرید مسلمی پور
چکیده
این پژوهش بهمنظور بررسی ترکیب شیمیایی و فراسنجههای تولید گاز تفاله گوجه فرنگی سیلو شده با تفاله چغندرقند (5 و 10 درصد وزن تفاله گوجه فرنگی) و تلقیح باکتریایی (لاکتوباسیلوس پلانتاروم ، 1 میلیگرم به ازای هر کیلوگرم علوفهی تازه) و تاثیر آن بر عملکرد برههای پرواری مغانی انجام گرفت. آزمایش پرواری با 25 راس بره نر مغانی بهمدت 70 روز ...
بیشتر
این پژوهش بهمنظور بررسی ترکیب شیمیایی و فراسنجههای تولید گاز تفاله گوجه فرنگی سیلو شده با تفاله چغندرقند (5 و 10 درصد وزن تفاله گوجه فرنگی) و تلقیح باکتریایی (لاکتوباسیلوس پلانتاروم ، 1 میلیگرم به ازای هر کیلوگرم علوفهی تازه) و تاثیر آن بر عملکرد برههای پرواری مغانی انجام گرفت. آزمایش پرواری با 25 راس بره نر مغانی بهمدت 70 روز انجام شد. برهها بهطور تصادفی به پنج گروه تقسیم شده و هر گروه یکی از تیمارهای شاهد، جیره بدون سیلاژ تفاله گوجه فرنگی (تیمار 1)، جیره حاوی سیلاژ تفاله گوجه فرنگی + 5 درصد تفاله خشک چغندرقند (تیمار 2)، جیره حاوی سیلاژ تفاله گوجه فرنگی + 10 درصد تفاله خشک چغندرقند (تیمار 3)، جیره حاوی سیلاژ تفاله گوجه فرنگی + 5 درصد تفاله خشک چغندرقند با تلقیح باکتریایی (تیمار4) و جیره حاوی سیلاژ تفاله گوجه فرنگی + 10 درصد تفاله خشک چغندرقند با تلقیح باکتریایی (تیمار 5) را دریافت کردند. مقدار پتانسیل تولید گاز، قابلیت هضم ماده آلی، انرژی قابل متابولیسم و اسیدهای چرب کوتاه زنجیر در تفاله گوجه فرنگی سیلو شده با 10 درصد تفاله خشک چغندر قند و تلقیح باکتریایی بیشتر از شاهد بود. مقدار خوراک مصرفی و ضریب تبدیل خوراک در تیمار شاهد بیشتر از سایر تیمارها بود. تفاله گوجه فرنگی سیلو شده با تفاله چغندر قند باعث کاهش هزینه خوراک مصرفی روزانه و بهدنبال آن افزایش مقدار سود روزانه شد. در مجموع، استفاده از تفاله گوجه فرنگی سیلوشده با 10 درصد تفاله چغندرقند در جیره برههای پرواری پیشنهاد میگردد.
ایوب عزیزی؛ افروز شریفی؛ حسن فضائلی
چکیده
در پژوهش حاضر یک ترکیب آهسته رهش اوره تولید شد و اثرات آن روی فراسنجههای تولید گاز، تخمیر، ناپدید شدن مواد مغذی و فعالیت آنزیمهای میکروبی شکمبه گوسفند در شرایط آزمایشگاهی بررسی گردید. از چهار تیمار آزمایشی شامل جیره شاهد (کنترل)، و مکمل نمودن جیره شاهد با اوره، اوره آهسته رهش و اًپتیژن استفاده گردید. نتایج نشان داد که در عمده زمانهای ...
بیشتر
در پژوهش حاضر یک ترکیب آهسته رهش اوره تولید شد و اثرات آن روی فراسنجههای تولید گاز، تخمیر، ناپدید شدن مواد مغذی و فعالیت آنزیمهای میکروبی شکمبه گوسفند در شرایط آزمایشگاهی بررسی گردید. از چهار تیمار آزمایشی شامل جیره شاهد (کنترل)، و مکمل نمودن جیره شاهد با اوره، اوره آهسته رهش و اًپتیژن استفاده گردید. نتایج نشان داد که در عمده زمانهای انکوباسیون، بیشترین میزان غلظت آمونیاک شکمبه در جیره غذایی مکمل شده با اوره و کمترین میزان در جیره شاهد مشاهده گردید (05/0P<). هرچند، در همه زمانهای انکوباسیون اختلاف قابل توجهی بین تیمار مکمل شده با اوره آهسته رهش و اُپتیژن وجود نداشت (05/0P>). پس از 96 ساعت انکوباسیون، جیرههای آزمایشی تأثیری بر کل گاز تولیدی، ضرایب b و c و pH شکمبه نداشتند (05/0P>). بیشترین میزان ناپدید شدن ماده خشک و ماده آلی، تخمین انرژی قابل متابولیسم، اسیدهای چرب فرار کوتاه زنجیر، سنتز پروتئین میکروبی و فعالیت آنزیم کربوکسی متیل سلولاز در جیره شاهد و کمترین میزان آنها در جیره مکمل شده با اوره به دست آمد (05/0P<). بیشترین میزان فعالیت تجزیه کاغذ صافی با تغذیه جیره حاوی اوره آهسته رهش و کمترین میزان آن در جیره حاوی اوره مشاهده گردید (05/0P<). بیشترین میزان فعالیت پروتئازی شکمبه در جیره مکمل شده با اوره بوده، و کمترین میزان آن در جیره شاهد به دست آمد (05/0P<). در کل، استفاده از مکمل اوره آهسته رهش در شرایط آزمایشگاهی در مقایسه با اوره سبب بهبود گوارشپذیری ماده خشک و ماده آلی، سنتز پروتئین میکروبی و فعالیت عمده آنزیمهای فیبرولایتیک شکمبه گردید.
شهاب الدین گودرزی؛ علی رضا آقاشاهی؛ یوسف مهماننواز؛ عبدالرضا تیموری
چکیده
در حال حاضر در کشور تعداد 7816 واحد گاوداری صنعتی شیری با مجموع 847500 رأس گاو و گوساله اصیل به فعالیّت تولیدی مشغول میباشند. طبق آخرین اطّلاعات موجود، در استان البرز تعداد 227 واحد گاوداری صنعتی شیری با مجموع 92600 رأس گاو و گوساله به فعالیّت تولیدی مشغول میباشند. پژوهش حاضر بهمنظور مطالعهی ترکیب گلّه در گاوداریهای صنعتی استان البرز ...
بیشتر
در حال حاضر در کشور تعداد 7816 واحد گاوداری صنعتی شیری با مجموع 847500 رأس گاو و گوساله اصیل به فعالیّت تولیدی مشغول میباشند. طبق آخرین اطّلاعات موجود، در استان البرز تعداد 227 واحد گاوداری صنعتی شیری با مجموع 92600 رأس گاو و گوساله به فعالیّت تولیدی مشغول میباشند. پژوهش حاضر بهمنظور مطالعهی ترکیب گلّه در گاوداریهای صنعتی استان البرز اجرا گردید. در این پژوهش اطّلاعات مربوط به 43 واحد گاوداری صنعتی شیری تحت پوشش مرکز اصلاح نژاد دام کشور مربوط به سال 1391 اخذ و مورد بررسی قرار گرفت. واحدها به دستههای ظرفیتی مختلف (زیر 100 رأس، 100 تا 200رأس، 200 تا 300 رأس، 300 تا 500 رأس و بیشتر از 500 رأس) تقسیم شدند. سپس بهصورت تصادفی20 درصد از واحدهای موجود در هر طبقه (در مجموع 43 واحد نمونه) انتخاب و اطّلاعات ثبت شده از آنها مورد بررسی و تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. بر اساس نتایج بهدست آمده نسبت دامهای دوشا، ماده خشک آبستن، ماده خشک غیرآبستن، تلیسه غیرآبستن، تلیسه آبستن، گوساله (6-0 ماهه)، گوساله (8-6 ماهه)، گوساله (12-8 ماهه) و گاو نر در کل واحدهای مورد بررسی بهترتیب 8/35، 9/9، 6/3، 3/10، 2/10، 1/10، 7/6، 13 و 4/ 0درصد بود.
مهسا هدایتی سیچانی؛ امیر داور فروزنده؛ پیروز شاکری
چکیده
این تحقیق با هدف بررسی تأثیر سطوح مختلف یک بیوچار معدنی بر عملکرد، قابلیت هضم مواد مغذی جیره و فراسنجههای خونی گوسالههای هلشتاین انجام شد. برای این منظور از 27 رأس گوسالهی ماده هلشتاین از شیر گرفته شده با میانگین وزن اولیه 45/9±663/67 کیلوگرم در قالب یک طرح کاملاً تصادفی با 3 تیمار و 9 تکرار به مدت 49 روز استفاده شد. تیمارهای آزمایشی ...
بیشتر
این تحقیق با هدف بررسی تأثیر سطوح مختلف یک بیوچار معدنی بر عملکرد، قابلیت هضم مواد مغذی جیره و فراسنجههای خونی گوسالههای هلشتاین انجام شد. برای این منظور از 27 رأس گوسالهی ماده هلشتاین از شیر گرفته شده با میانگین وزن اولیه 45/9±663/67 کیلوگرم در قالب یک طرح کاملاً تصادفی با 3 تیمار و 9 تکرار به مدت 49 روز استفاده شد. تیمارهای آزمایشی حاوی 83/32 درصد علوفه و 17/67 درصد کنسانتره بودند و کنسانتره مورد استفاده در جیره 1 (شاهد)، 2 و 3 بهترتیب حاوی صفر، 35/0 و 70/0 درصد بیوچار معدنی بود. مصرف خوراک روزانه و افزایش وزن در پایان هر هفته از آزمایش اندازهگیری شد. غلظت برخی از فراسنجههای خون در روز 48 آزمایش تعیین شد. نتایج نشان داد که کل افزایش وزن گوسالهها در دوره آزمایش، وزن بدن گوسالهها در پایان آزمایش و افزایش وزن روزانه گوسالهها در طول دوره آزمایش تحت جیرهها قرار نگرفت. میانگین مصرف خوراک روزانه گوسالهها در کل دوره در گروههای آزمایشی یکسان بود (37/0=P). قابلیت هضم ماده آلی، پروتئین خام و الیاف نامحلول در شوینده خنثی (NDF) در جیرههای حاوی بیوچار در مقایسه با جیره شاهد بیشتر بود (01/0>P). همچنین افزودن بیوچار به جیره گوسالهها تأثیری بر غلظت نیتروژن اورهای، پروتئین کل، تری گلیسیرید و لیپوپروتئینهای با چگالی کم در خون نداشت. بهطور کلی نتایج این تحقیق نشان داد که استفاده از بیوچار معدنی مذکور در جیره گوسالهها سبب بهبود بازده تبدیل خوراک، افزایش قابلیت هضم و کاهش کلسترول خون گوسالهها گردید.
علیرضا چراغی کمالان؛ مهدی کاظمی بنچناری؛ مجید کلانتر نیستانکی؛ مهدی میرزائی
چکیده
ارائه مکملهای چربی می تواند به شکلهای متفاوت در جیره دامها صورت گیرد. آزمایش حاضر به منظور بررسی تأثیر نحوه ارائه روغن سویا در گوسالههای پرواری بر روی 18 رأس گوساله نژاد هلشتاین با میانگین وزن 210 کیلوگرم ± 23 صورت گرفت. سه تیمار آزمایشی شامل 1) روغن سویا مخلوط شده با جیره (DMSO)، 2) در قالب دانه سویای برشته شده (روست شده؛ RSB) و 3) در ...
بیشتر
ارائه مکملهای چربی می تواند به شکلهای متفاوت در جیره دامها صورت گیرد. آزمایش حاضر به منظور بررسی تأثیر نحوه ارائه روغن سویا در گوسالههای پرواری بر روی 18 رأس گوساله نژاد هلشتاین با میانگین وزن 210 کیلوگرم ± 23 صورت گرفت. سه تیمار آزمایشی شامل 1) روغن سویا مخلوط شده با جیره (DMSO)، 2) در قالب دانه سویای برشته شده (روست شده؛ RSB) و 3) در قالب دانه سویای اکسترود شده (ESB) بود. جیرهها به صورت هم نیتروژن و هم انرژی بودند. طول دوره آزمایشی 10 هفته بود. نتایج آزمایش نشان داد که مصرف خوراک، افزایش وزن و ضریب تبدیل خوراک گوسالههای پرواری هلشتاین در این آزمایش تحت تأثیر شیوه ارائه چربی در جیرههای مختلف قرار نگرفت. کمترین غلظت بتاهیدروکسی بوتیرات در آزمایش حاضر مربوط به دانه سویای اکسترود شده بود (04/0P=). غلظت تری گلیسرید در دام های مصرف کننده دانه سویای برشته شده بیشترین بود (01/0P=). فراسنجههای هضمی اندازه گیری شده در گوسالههای پرواری نیز تحت تاثیر تیمارهای آزمایشی قرار نگرفت (05/0P>). فعالیت نشخوار کردن در تیمارهای مختلف نیز معنیدار نبود. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که نحوه ارائه چربی در سطح استفاده شده (39 گرم در کیلوگرم ماده خشک مصرفی) تأثیر چندانی بر عملکرد و قابلیت هضم مواد مغذی جیره در گوسالههای پرواری ندارد. مطالعات حاضر نیازمند بررسی نحوه ارائه روغن به اشکال متفاوت در سطح بالاتری برای گوسالههای نر هلشتاین در حال رشد می باشد.
سارا کلوندی؛ مصطفی ملکی؛ خلیل زابلی
چکیده
این پژوهش بهمنظور بررسی ویژگیها و ارزش غذایی سیلاژ بقایای کمپوست قارچ خوراکی دکمهای (SBMC) پس از خاکزدایی و افزودن سطوح مختلف ملاس در قالب طرح کاملاً تصادفی انجام شد. ابتدا خاک موجود در بخشی از SBMC با استفاده از روش شستشو جدا شد. تیمارهای آزمایشی (1+5 تیمار) شامل 1) SBMC بدون افزودن ملاس (شاهد)، 2) SBMC به همراه 5/7 درصد ملاس، 3) SBMC به همراه ...
بیشتر
این پژوهش بهمنظور بررسی ویژگیها و ارزش غذایی سیلاژ بقایای کمپوست قارچ خوراکی دکمهای (SBMC) پس از خاکزدایی و افزودن سطوح مختلف ملاس در قالب طرح کاملاً تصادفی انجام شد. ابتدا خاک موجود در بخشی از SBMC با استفاده از روش شستشو جدا شد. تیمارهای آزمایشی (1+5 تیمار) شامل 1) SBMC بدون افزودن ملاس (شاهد)، 2) SBMC به همراه 5/7 درصد ملاس، 3) SBMC به همراه 15 درصد ملاس، 4) SBMC شسته شده به همراه 5/7 درصد ملاس و 5) SBMC شسته شده به همراه 15 درصد ملاس بودند که به مدت 60 روز سیلو شدند. از سیلاژ ذرت (به عنوان سیلاژ معمولی) جهت مقایسه استفاده شد. درصد ماده خشک، ترکیب شیمیایی، غلظت اسید لاکتیک، کل اسیدهای چرب فرار، کربوهیدراتهای محلول در آب و آمونیاک، pH، ظرفیت بافری و شاخص کیفی سیلاژها اندازهگیری شد. درصد ماده خشک، ماده آلی، پروتئین خام، NDF و ADF در SBMC، قبل از سیلو کردن به ترتیب 04/28، 59/55، 46/6، 69/29، 01/27 درصد بود. درصد ماده خشک، پروتئین خام و ADF در بین تیمارها بعد از 60 روز سیلو کردن، تفاوت معنیداری نداشتند(05/0p>). اما درصد ماده آلی در تیمارهای 4 و 5 (به ترتیب 51/65 و 85/61 درصد) در مقایسه با تیمار شاهد افزایش نشان داد (05/0p<). تیمار 5 دارای کمترین مقدار pH (16/5) و بیشترین مقدار اسید لاکتیک (80/15 گرم بر کیلوگرم ماده خشک) بود. شاخص کیفی نیز در تیمار 5 بیشترین مقدار (56/66) بود. بهطور کلی، جداسازی خاک و اضافه کردن 15 درصد ملاس به SBMC سبب بهبود ارزش غذایی سیلاژآن شد.
محمد ابراهیم نوریان سرور؛ سعیده کاظمی؛ محمد مهدی معینی؛ زهرا نیکو صفت
چکیده
هدف از این مطالعه، بررسی تأثیر مکمل روی-متیونین و سولفات روی بر صفات رشد، خصوصیات لاشه و غلظت عنصر روی و عنصر مس سرم خون و غلظت روی (میلیگرم/کیلوگرم) در بافتهای مختلف لاشه و خصوصیات لاشه شامل صفات طولی، وزن بخشهای مختلف و آلایشهای داخلی و خارجی آن در برههای سنجابی بود. نتایج نشان داد استفاده از مکمل سولفات روی سبب کاهش معنیدار ...
بیشتر
هدف از این مطالعه، بررسی تأثیر مکمل روی-متیونین و سولفات روی بر صفات رشد، خصوصیات لاشه و غلظت عنصر روی و عنصر مس سرم خون و غلظت روی (میلیگرم/کیلوگرم) در بافتهای مختلف لاشه و خصوصیات لاشه شامل صفات طولی، وزن بخشهای مختلف و آلایشهای داخلی و خارجی آن در برههای سنجابی بود. نتایج نشان داد استفاده از مکمل سولفات روی سبب کاهش معنیدار ماده خشک مصرفی؛ وزن نهایی، وزن لاشه بدون دنبه و طول لاشه نسبت به دو گروه شاهد و مکمل روی آلی گردید (05/0>P). مکمل روی آلی سبب افزایشمعنیدار طول ران و دست گردید (001/0=P). غلظت روی در دو عضله چهار سر ران (Quadriceps femoris) و راسته (Longissimus dorsi ) تحت تأثیر استفاده از مکمل روی آلی یا معدنی روی قرار نگرفت ولی غلظت روی در بافتهای پانکراس، شش و قلب برههای دریافت کننده مکمل روی آلی؛ بیشتر از دو گروه دیگر بود (001/0=P). اندازهگیری غلظت عنصر روی در مدفوع نشان داد زیست فراهمی مکمل سولفات روی کمتر از مکمل روی-متیونین میباشد (001/0=P). غلظت عنصر روی و مس سرم در برههای دریافت کننده مکمل روی آلی و معدنی تحت تأثیر مکمل معدنی روی قرار نگرفت(05/0<P). نتایج این آزمایش نشان داد، استفاده از مکمل روی معدنی (سولفات روی)، رشد و مقدار خوراک مصرفی برهها را کاهش میدهد؛ اگر چه ضریب تبدیل خوراک تحت تأثیر تیمارهای آزمایشی قرار نگرفت. همچنین استفاده از مکمل روی آلی (روی متیونین) تأثیری بر رشد برهها نداشت ولی سبب افزایش غلظت عنصر روی در بافت شش و قلب گردید.
آزاده گراوند؛ مرتضی چاجی؛ محسن ساری؛ طاهره محمدآبادی
چکیده
آزمایش حاضر به منظور بررسی اثر استفاده از مقادیر مختلف تفالهزیتون به جای دانه جو در جیره گوسفندان بر فعالیت میکروارگانیسمها یا باکتریهای جداشده از مایع شکمبه آنها در گوارش کاهگندم (منبع الیافی) و کنجالهسویا (منبع پروتئینی) انجام شد. برای این منظور از تعداد 12 راس گوسفند عربی نر بالغ با میانگین وزنی ۳۳ کیلوگرم در قالب طرح کاملاً ...
بیشتر
آزمایش حاضر به منظور بررسی اثر استفاده از مقادیر مختلف تفالهزیتون به جای دانه جو در جیره گوسفندان بر فعالیت میکروارگانیسمها یا باکتریهای جداشده از مایع شکمبه آنها در گوارش کاهگندم (منبع الیافی) و کنجالهسویا (منبع پروتئینی) انجام شد. برای این منظور از تعداد 12 راس گوسفند عربی نر بالغ با میانگین وزنی ۳۳ کیلوگرم در قالب طرح کاملاً تصادفی استفاده شد. تیمارهای آزمایشی شامل مایع حاصل از شکمبه گوسفندان تغذیه شده با سه جیره آزمایشی مشتمل بر چهار تکرار بود: 1-جیره شاهد (فاقد تفالهزیتون)، 2- جیره حاوی 8/7 درصد تفاله زیتون و 3- جیره حاوی ۶/15 درصد تفالهزیتون. پتانسیل تولید گاز کاهگندم کشت شده با باکتریهای جدا شده از مایع شکمبه گوسفندان تغذیه شده با جیره حاوی ۶/۱۵ درصد تفاله زیتون به طور معنیداری نسبت به شاهد کاهش یافت (۹۲/۷۶ در برابر ۴۸/۴۷ میلیلیتر). گوارشپذیری ماده آلی کاه گندم توسط جمعیت کامل میکروارگانیسمهای شکمبه حاصل از گوسفندان تغذیه شده با ۸/۷ درصد تفالهزیتون در جیره، نسبت به گروه شاهد افزایش یافت (۱۲/۲۱ در برابر ۹۰/۳۰ درصد). نرخ تولید گاز کاهگندم و کنجالهسویای تخمیر شده با مایع شکمبه گوسفندان تغذیه شده با جیرهی حاوی 8/7 درصد تفالهزیتون در مقایسه با سایر جیرهها بیشترین مقدار بود (بهترتیب ۰۱۷/۰ و ۰۵/۰ میلیلیتر در ساعت). مقدار عامل جداکننده (PF)، بازده تولید توده میکروبی و تجزیه دیواره سلولی کاه گندم کشت شده با باکتریهای جداسازی شده از مایع شکمبه گوسفندان دریافت کننده جیره حاوی ۶/15 درصد تفالهزیتون نسبت به بقیه جیرهها کمتر بود. گوارشپذیری ماده خشک کاه گندم و کنجالهسویا توسط جمعیت کامل میکروارگانیسمهای
سیدرضا موسوی؛ فرشید فتاح نیا؛ گلناز تاسلی؛ یحیی محمدی
چکیده
در این مطالعه اثر تزریق ترکیب ویتامین E و سلنیوم و ترکیب ویتامین B12 وآهن بر وضعیت آنتیاکسیدانی و سلامت گاوهای شیری دوره انتقال بررسی شد. 20 رأس تلیسه و 20 رأس گاو چند شکمزا بر اساس شکم زایش و وزن بدن به 4 گروه متعادل تقسیم شدند. تیمارهای آزمایشی شامل 1) تزریق 7 میلیلیتر سرم فیزیولوژیک 9/0 درصد (شاهد)، 2) تزریق 60 میلیلیتر ویتامین E و سلنیوم، ...
بیشتر
در این مطالعه اثر تزریق ترکیب ویتامین E و سلنیوم و ترکیب ویتامین B12 وآهن بر وضعیت آنتیاکسیدانی و سلامت گاوهای شیری دوره انتقال بررسی شد. 20 رأس تلیسه و 20 رأس گاو چند شکمزا بر اساس شکم زایش و وزن بدن به 4 گروه متعادل تقسیم شدند. تیمارهای آزمایشی شامل 1) تزریق 7 میلیلیتر سرم فیزیولوژیک 9/0 درصد (شاهد)، 2) تزریق 60 میلیلیتر ویتامین E و سلنیوم، 3) تزریق 7 میلیلیتر ویتامین B12 وآهن و 4) تزریق 60 میلیلیتر ویتامین E و سلنیوم و 7 میلیلیتر ویتامین B12 وآهن بودند. تزریق محلولها در روزهای 21 و 7 پیش از زایش و 7 روز پس از زایش انجام شد. تزریق ویتامین E و سلنیوم باعث افزایش غلظت ویتامین E و کل ظرفیت آنتیاکسیدانی سرم در روز زایش و روزهای 7 و 14 پس از زایش، سلنیوم و فعالیت آنزیم گلوتاتیون پراکسیداز سرم در روز زایش و 14 پس از زایش و تعداد نوتروفیلهای خون در روز زایش شد. غلظت ویتامین B12 سرم در تمام روزهای نمونهگیری، آهن و فعالیت آنزیم کاتالاز سرم در روز زایش و کل ظرفیت آنتیاکسیدانی سرم در روزهای زایش، 7 و 14 بعد از زایش در گاوهای دریافت کننده ویتامین B12 و آهن بالاتر بود. بیشترین وقوع جفتماندگی و ورم پستان در گاوهای تیمار شاهد مشاهده شد. در کل، اگرچه تزریق همزمان ترکیب ویتامین E و سلنیوم و ترکیب ویتامین B12 و آهن تاثیر معنیداری بر وضعیت آنتیاکسیدانی گاوهای شیری دوره انتقال نداشت، اما جفت ماندگی و ورم پستان در گاوهای این گروه مشاهده نشد.
حمیدرضا صحرائی؛ علی کیانی؛ آرش آذرفر؛ حسن خمیس آبادی
چکیده
بتائین یک ترکیب دهنده گروه متیل است که در برخی از فرایندهای فیزیولوژیکی از جمله شیردهی موثر باشد. در پژوهش حاضر، تأثیر افزودن بتائین به جیره بر غلظت برخی فراسنجههایخونی،کمیت وکیفیت آغوز میشهای سنجابی بررسی شد. تعداد 20 رأس میش چند شکم زایش در ماه آخرآبستنی در دوگروه با جیره پایه (شاهد:6/3±2/71 کیلوگرم وزن بدن) و یا با جیره پایه ...
بیشتر
بتائین یک ترکیب دهنده گروه متیل است که در برخی از فرایندهای فیزیولوژیکی از جمله شیردهی موثر باشد. در پژوهش حاضر، تأثیر افزودن بتائین به جیره بر غلظت برخی فراسنجههایخونی،کمیت وکیفیت آغوز میشهای سنجابی بررسی شد. تعداد 20 رأس میش چند شکم زایش در ماه آخرآبستنی در دوگروه با جیره پایه (شاهد:6/3±2/71 کیلوگرم وزن بدن) و یا با جیره پایه بعلاوه پنج گرم بتائین در کیلوگرم مادهخشک (بتائین:8/3±6/71 کیلوگرم) تغذیه شد. مصرف خوراک، شاخص وضعیت بدن، و حجم پستان میشها و همچنین غلظت خونی گلوکز، بتاهیدروکسی بوتیرات، آلبومین، پروتئینکل، اوره و هموسیستئین سرم در ماه اخر آبستنی تعیین شد. مقدارآغوز تولیدی تا شش ساعت بعد از زایش در دو نوبت با تزریق عضلانی اکسی توسین اندازهگیری شد و ترکیبات شیمیایی آن تعیین شد. مکمل بتائین تأثیری بر مقدار مصرف خوراک، شاخص وضعیت بدن، و حجم پستان میشها نداشت. میانگین مقدار آغوز تولیدی(593 در مقابل 365 گرم) و چربی آغوز (93 در مقابل 59 گرم) و غلظت خونی هموسیستئین (4/8 در مقابل 1/8 میکرومول در لیتر) در میشهایی که بتائین دریافت کردند بیشتر(05/0P<) از میشهای شاهد بود. در میشهای بتائین یک روند کاهشی در غلظت گلوکز (098/0=P،2/3 در مقابل 4/3 میلیمول در لیتر) وغلظت بتا-هیدروکسیبوتیرات (059/0=P، 46/0در مقابل 82/0 میلیمول در لیتر) در مقایسه با میشهای شاهد مشاهده شد. نتیجه کلی اینکه مصرف 5 گرم بتائین با ازای هر کیلوگرم ماده خشک ضمن تاثیر مثبت بر تولید و درصد چربی آغوز، باعث افزایش غلظت هموسیستئین، و کاهش اجسامکتونی احتمالا با کاهش تجزیه چربی در میشهای آبستن سنجابی شد.
حسین شادی؛ یوسف روزبهان؛ جواد رضائی؛ حسن فضائلی
چکیده
گیاه تاجخروس رقم ماریا و ذرت علوفهای هرکدام در 5 تکرار در ظرفهای پلاستیکی برای 60 روز سیلو شدند. ترکیب شیمیایی، اسید اگزالیک، نیترات و ترکیبات فنولی نمونهها تعیین شد. تخمیرپذیری برونتنی و انرژی قابل متابولیسم با روش آزمون گاز، و تجزیهپذیری با استفاده از کیسههای نایلونی در سه رأس قوچ فیستولهدار اندازهگیری شد. پروتئین ...
بیشتر
گیاه تاجخروس رقم ماریا و ذرت علوفهای هرکدام در 5 تکرار در ظرفهای پلاستیکی برای 60 روز سیلو شدند. ترکیب شیمیایی، اسید اگزالیک، نیترات و ترکیبات فنولی نمونهها تعیین شد. تخمیرپذیری برونتنی و انرژی قابل متابولیسم با روش آزمون گاز، و تجزیهپذیری با استفاده از کیسههای نایلونی در سه رأس قوچ فیستولهدار اندازهگیری شد. پروتئین خام در علوفه تازه ذرت و تاجخروس بهترتیب 80 و 199، و در سیلاژ آنها به ترتیب 75 و180 گرم در کیلوگرم ماده خشک بود، که نشاندهنده پروتئین خام بیشتر (05/0P<) در علوفه و سیلاژ تاجخروس نسبت به ذرت است. ذرت علوفهای نسبت به تاجخروس مقادیر بیشتری ماده خشک، کربوهیدراتهای محلول در آب و NDFom داشت، در حالی که خاکستر خام در تاجخروس زیادتر بود (05/0P<). مقدار pH در سیلاژ ذرت و تاجخروس به ترتیب 8/3 و 1/4 بود (05/0P<). غلظت نیترات، اسید اگزالیک، مجموع ترکیبات فنلی و کل تانن در سیلاژ ذرت کمتر از سیلاژ تاجخروس بود (05/0P<). قابلیت هضم ماده آلی، انرژی قابل متابولیسم و تجزیهپذیری مؤثر در سیلاژ تاجخروس کمتر از سیلاژ ذرت بود (05/0P<)، اما تولید پروتئین میکروبی و پروتئین قابل متابولیسم در سیلاژ تاجخروس بیشتر (05/0P<) بود. بهطور کلی، گیاه تاجخروس رقم ماریا از نظر ترکیب مواد مغذی و فراسنجههای تخمیرپذیری با ذرت علوفهای قابل مقایسه بوده، و دارای پروتئین خام بیشتری است. تاجخروس میتواند سیلاژ مناسبی برای تغذیه دام در مناطق کمآب باشد.