دانیال حاجیلری؛ محمود شمس شرق؛ امید عشایری زاده
چکیده
آزمایشی بهمنظور بررسی اثرات سطوح مختلف مواد معدنی ارگانیک و غیرارگانیک (روی، مس و منگنز) بر عملکرد، خصوصیات لاشه، استخوان درشتنی و فراسنجههای خون جوجههای گوشتی انجام گردید. 224 قطعه جوجه خروس سویه راس 308 در قالب طرح کاملاً تصادفی به مدت 42 روز پرورش یافتند. 4 تیمار آزمایشی عبارتند از: 1T) شکل غیرارگانیک روی، مس و منگنز به مقادیر 110، ...
بیشتر
آزمایشی بهمنظور بررسی اثرات سطوح مختلف مواد معدنی ارگانیک و غیرارگانیک (روی، مس و منگنز) بر عملکرد، خصوصیات لاشه، استخوان درشتنی و فراسنجههای خون جوجههای گوشتی انجام گردید. 224 قطعه جوجه خروس سویه راس 308 در قالب طرح کاملاً تصادفی به مدت 42 روز پرورش یافتند. 4 تیمار آزمایشی عبارتند از: 1T) شکل غیرارگانیک روی، مس و منگنز به مقادیر 110، 16 و 120 میلیگرم، 2T) شکل ارگانیک روی، مس و منگنز به مقادیر 110، 16 و 120 میلیگرم ، 3T) شکل غیرارگانیک روی، مس و منگنز به مقادیر 55، 8 و60 میلیگرم، 4T) شکل ارگانیک روی، مس و منگنز به مقادیر 55، 8 و 60 میلیگرم. نتایج نشان داد که روی، مس و منگنز ارگانیک نسبت به مواد معدنی غیرارگانیک باعث بهبود افزایش وزن و ضریب تبدیل غذایی میشوند (05/0>P). رطوبت و pH بستر تحت تاثیر تیمارها قرار نگرفت. اگرچه وقوع و شدت آسیب کف پا در جوجههای تغذیه شده با مواد معدنی ارگانیک کمتر بود (تیمارهای 2 و 4). تیمارهای دوم و چهارم بیشترین مقدار روی و منگنز در استخوان درشت نی و مس در کبد را داشتند. به لحاظ فراسنجههای خون بیشترین مقدار آنزیم آلکالین فسفاتاز و کمترین مقدار کلسترول در تیمارهای دوم و چهارم بود. نتایج آزمایش نشان میدهد که مواد معدنی ارگانیک یک جایگزین مناسب برای مواد معدنی غیرارگانیک بوده و باعث بهبود عملکرد و سلامت جوجههای گوشتی میشود.
سمیرا میرشکار؛ محمود شمس شرق؛ بهروز دستار؛ آیدا مظاهری
چکیده
این آزمایش به منظور بررسی تاثیر سطوح مختلف کنجاله کنجد مکمل شده با فیتاز بر عملکرد، صفات لاشه و استخوان درشت نی بلدرچین ژاپنی در قالب طرح کاملاً تصادفی با آرایش فاکتوریل 3×2، شامل دو سطح آنزیم فیتاز (صفر و 1/0 گرم در کیلوگرم جیره) و سه سطح جایگزینی کنجاله کنجد (صفر، 25 و50 درصد) انجام گرفت. تعداد 360 قطعه بلدرچین ژاپنی به 6 تیمار آزمایشی ...
بیشتر
این آزمایش به منظور بررسی تاثیر سطوح مختلف کنجاله کنجد مکمل شده با فیتاز بر عملکرد، صفات لاشه و استخوان درشت نی بلدرچین ژاپنی در قالب طرح کاملاً تصادفی با آرایش فاکتوریل 3×2، شامل دو سطح آنزیم فیتاز (صفر و 1/0 گرم در کیلوگرم جیره) و سه سطح جایگزینی کنجاله کنجد (صفر، 25 و50 درصد) انجام گرفت. تعداد 360 قطعه بلدرچین ژاپنی به 6 تیمار آزمایشی با 4 تکرار و هر تکرار با 15 بلدرچین اختصاص داده شد. نتایج نشان داد، سطوح مختلف کنجاله کنجد و آنزیم فیتاز و اثر متقابل آنها بر افزایش وزن بدن، خوراک مصرفی و ضریب تبدیل غذایی اثر معنی داری نداشت. درصد کبد در تیمار تغذیه شده با سطح 25 درصد کنجاله کنجد افزایش یافت(p <0/05). وزن، وزن نسبی، حجم، درصد کلسیم و فسفر استخوان درشت نی در بلدرچین های تغذیه شده با سطح 50 درصد کنجاله کنجد به صورت معنی دار بالاتر بود(p <0/05). افزودن آنزیم فیتاز منجر به افزایش درصد طحال، چگالی، درصد خاکستر، درصدکلسیم و فسفر استخوان درشت نی شد(p <0/05). تیمار حاوی 50 درصد کنجاله کنجد مکمل شده با آنزیم فیتاز از درصد ران بیشتری در مقایسه با تیمار فاقد کنجاله کنجد و بدون آنزیم فیتاز برخوردار بود(p <0/05). درصد فسفر استخوان درشت نی، در تیمارهای حاوی 25 و 50 درصد کنجاله کنجد با آنزیم فیتاز نسبت به سایر تیمارها بیشتر بود (p <0/05). بر اساس نتایج این آزمایش می توان از سطح 25 و 50 درصد کنجاله کنجد در جیره بلدرچین ژاپنی، بدون اثر منفی بر عملکرد، صفات لاشه و استخوان درشت نی استفاده نمود.
طاهره مؤمنه؛ مهران ترکی؛ لقمان سلیمانی باغشا
چکیده
تزریق ویتامینهای ب6 و ب12 در تخممرغهای بارور تحت تنش تزریق اتانول بر جوجهدرآوری (آزمایش اول)، عملکرد و فراسنجههای بیوشیمیایی خون جوجههای گوشتی (تفریخ شده از آزمایش اول) تحت تنش سرمایی طی پرورش (آزمایش دوم) بررسی شد. در آزمایش اول، تعداد 510 عدد تخممرغ بارور در شش گروه داخل انکوباسیون قرار گرفتند. تعداد 180 عدد از تخممرغها، ...
بیشتر
تزریق ویتامینهای ب6 و ب12 در تخممرغهای بارور تحت تنش تزریق اتانول بر جوجهدرآوری (آزمایش اول)، عملکرد و فراسنجههای بیوشیمیایی خون جوجههای گوشتی (تفریخ شده از آزمایش اول) تحت تنش سرمایی طی پرورش (آزمایش دوم) بررسی شد. در آزمایش اول، تعداد 510 عدد تخممرغ بارور در شش گروه داخل انکوباسیون قرار گرفتند. تعداد 180 عدد از تخممرغها، بعنوان شاهد لحاظ شد (شاهد بدون تزریق، شاهد با سوراخ کردن پوسته و شاهد با تزریق آب مقطر). به 110 عدد تخممرغ، 25 میکرولیتر محلول (1:1) آب مقطر + اتانول 5/47 درصد تزریق گردید. به دو گروه دیگر هر یک به تعداد 110 عدد تخممرغ، به ترتیب 25 میکرولیتر محلول (1:1) اتانول 5/47 درصد + 100 میکرولیتر ویتامین ب6 و 25 میکرولیتر محلول (1:1) اتانول 5/47 درصد + 1000 میکرولیتر ویتامین ب12 تزریق شدند. از جوجههای تفریخ شده، تعداد 240 قطعه به آزمایش دوم اختصاص یافت. دمای سالن در 28 تا 42 روزگی در 2±12 درجه سانتیگراد نگهداری گردید. جوجهدرآوری در گروه اتانول نسبت به شاهد به طور معنی داری کمتر بود(05/0p <) و تزریق ب12 و ب6، تنش اتانول را کاهش داد. تریگلیسیرید، لیپوپروتئین با چگالی خیلی کم و گلوکز در گروه اتانول در سن14روزگی، به طور معنی داری بالاتر از گروه شاهد بود و در گروه ب12 و ب6 از گروه اتانول کمتر بود(05/0p <). در سن42 روزگی (بعد از تنش سرمایی)، کلسترول، تریگلیسیرید، لیپوپروتئینهای با چگالی کم در گروه اتانول نسبت به گروه شاهد افزایش یافت و در گروه ب12 و ب6 نسبت به گروه اتانول به طور معنی داری کاهش یافت.
وحید خسروی؛ سید امیر حسین مهدوی؛ حمیدرضا رحمانی؛ احمد ریاسی
چکیده
بهمنظور بررسی اثر پودر گیاهان دارویی آویشنشیرازی، مریمگلی، مخلوط آویشنشیرازی و مریمگلی و نیز پروبیوتیک پروتکسین بر صفات کیفی تخممرغ، فراسنجههای بیوشیمیایی خون و تغییرات هیستومورفولوژیک کبد مرغهای تخمگذار، آزمایشی با استفاده از تعداد 225 قطعه مرغ تخمگذار لگهورن، بعد از اوج تولید (42 هفتگی) به مدت10هفته انجام پذیرفت. ...
بیشتر
بهمنظور بررسی اثر پودر گیاهان دارویی آویشنشیرازی، مریمگلی، مخلوط آویشنشیرازی و مریمگلی و نیز پروبیوتیک پروتکسین بر صفات کیفی تخممرغ، فراسنجههای بیوشیمیایی خون و تغییرات هیستومورفولوژیک کبد مرغهای تخمگذار، آزمایشی با استفاده از تعداد 225 قطعه مرغ تخمگذار لگهورن، بعد از اوج تولید (42 هفتگی) به مدت10هفته انجام پذیرفت. مرغها به صورت تصادفی بین 9 تیمار آزمایشی متشکل از 5 تکرار و 5 قطعه مرغ در هر تکرار اختصاص یافتند. تیمارها شامل گروه شاهد، سطوح 2/0 و 4/0 درصد پودر برگ آویشن شیرازی، 2/0 و 4/0 درصد پودر برگ مریمگلی، 2/0 و 4/0 درصد مخلوط مساوی از آویشنشیرازی و مریمگلی و 005/0 و 01/0 درصد از پروبیوتیک پروتکسین بودند. نتایج بیانگر آن بود که استفاده از سطح 4/0 درصد مخلوط مساوی از پودر برگ آویشن و مریمگلی موجب کاهش حاشیهای وزن نسبی کبد (07/0=P)، کاهش فعالیت آنزیمهای سرمی SGOT (08/0=P) و SGPT (05/0>P) و نیز افزایش قابلملاحظه دانسیته رنگ هپاتوسیتها (05/0>P) و HDL پلاسما (05/0>P) شد. استفاده از مخلوط پودر گیاهان دارویی مورد آزمون در سطح 4/0 درصد سبب افزایش حاشیهای وزن پوسته (06/0=P) و افزایش معنیدار (05/0>P) استحکام پوسته، شاخص رنگ زرده و نیز واحد هاو در دوره آزمایش 48 تا 52 هفتگی شد. لذا یافتههای مطالعه حاضر پیشنهاد دهنده آن است که بهرهگیری از سطح 4/0 درصد مخلوط پودر گیاهان دارویی آویشنشیرازی و مریمگلی میتواند سبب بهبود قابل ملاحظه شاخصهای سلامت کبد، پروفیل چربیهای خون و صفات کیفی تخممرغ همچون استحکام پوسته، شاخص رنگ زرده و واحد هاو نسبت به دیگر سطوح گیاهان دارویی و یا پروبیوتیک شود.
سلیمه ترکاشون؛ علی اصغر ساکی
چکیده
به منظور بررسی تاثیر تزریق داخل تخممرغی و مصرف سطوح مختلف عصارهشیرینبیان و نانوذرات کلوئیدی نقره بر عملکرد و برخی فراسنجههای خون جوجههای گوشتی در مرحله جنینی و رشد، در جایگزینی با آنتی-بیوتیک فلاوومایسین®، آزمایشی با استفاده از 800 تخممرغ نطفهدار سویه تجاری راس 308 به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با 10 تیمار، ...
بیشتر
به منظور بررسی تاثیر تزریق داخل تخممرغی و مصرف سطوح مختلف عصارهشیرینبیان و نانوذرات کلوئیدی نقره بر عملکرد و برخی فراسنجههای خون جوجههای گوشتی در مرحله جنینی و رشد، در جایگزینی با آنتی-بیوتیک فلاوومایسین®، آزمایشی با استفاده از 800 تخممرغ نطفهدار سویه تجاری راس 308 به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با 10 تیمار، 4 تکرار و 20 تخممرغ در هر تکرار، انجام شد. تیمارهای مرحله تزریق داخل تخممرغ شامل عصارهشیرینبیان (صفر، 100 و 200 قسمتدرمیلیون)، نانوذراتنقره (صفر، 30 و 60 قسمتدرمیلیون)، گروه شاهد منفی (بدون تزریق) و شاهد مثبت (تزریق 1/0میلیلیتر آب مقطراستریل) بودند.تیمارهای مرحله رشد شامل عصارهشیرینبیان (صفر، 1 و 2 گرمدرکیلوگرم)، نانوذراتنقره (صفر و 120 قسمتدرمیلیون)، تیمار حاوی آنتیبیوتیک فلاوومایسین® با غلظت 450 قسمتدرمیلیون و دو گروه شاهد از مرحله جنینی بودند. نتایج نشان دادند که تزریق 100 قسمتدرمیلیون عصارهشیرینبیان+60 قسمتدرمیلیون نانو-ذراتنقره، در مقایسه با گروههای تیمار شده با عصارهشیرینبیان و نانوذراتنقره درصد جوجهدرآوری را بطور معنیداری افزایش داد (01/0>P). وزن و طول بدن جوجهها پس از تفریخ در تمام تیمارها خصوصاً بالاترین سطوح عصارهشیرینبیان و نانوذراتنقره بطور معنیداری افزایش یافت (01/0>P).بالاترین ضریب تبدیل غذایی در تیمار حاوی 450 قسمتدرمیلیون آنتیبیوتیک فلاوومایسین® و شاهد منفی (01/0>P) و پایینترین آن در تیمار حاوی 120 قسمتدرمیلیون نانوذرات نقره و تیمار حاوی 2 گرمدرکیلوگرم عصارهشیرینبیان+120 قسمتدرمیلیون نانوذراتنقره مشاهده شد (01/0>P). غلظت HDL در تیمار حاوی 100 قسمتدرمیلیون عصارهشیرینبیان افزایش یافت (05/0>P). به طور کلی، شیرینبیان و نانوذراتکلوئیدینقره میتوانند با ارتقاء شرایط جسمانی جوجهها، عملکرد و خصوصیات لاشه را بهبود داده و بعنوان جایگزینی برای آنتیبیوتیک فلاوومایسین® مطرح باشند.
جواد حبیبی زاد؛ احمد ریاسی؛ حمید کهرام
چکیده
در این مطالعه اثر مصرف کوتاهمدت جیره حاوی انرژی زیاد و تزریق گنادوتروپین جفت اسب1 (eCG) و گنادوترپین جفت انسان2 (hCG) بر دینامیک فولیکولی، متابولیتهای خون و پاسخ تولید مثلی میشهای نائینی بررسی شد. از 45 رأس میش نایینی 3 تا 4 ساله استفاده شد که به سه گروه 15 رأسی تقسیم شدند. تیمارها شامل: 1- جیره نگهداری همراه با تزریق eCG (Me)، 2- جیره کوتاهمدت ...
بیشتر
در این مطالعه اثر مصرف کوتاهمدت جیره حاوی انرژی زیاد و تزریق گنادوتروپین جفت اسب1 (eCG) و گنادوترپین جفت انسان2 (hCG) بر دینامیک فولیکولی، متابولیتهای خون و پاسخ تولید مثلی میشهای نائینی بررسی شد. از 45 رأس میش نایینی 3 تا 4 ساله استفاده شد که به سه گروه 15 رأسی تقسیم شدند. تیمارها شامل: 1- جیره نگهداری همراه با تزریق eCG (Me)، 2- جیره کوتاهمدت پر انرژی همراه با تزریق eCG (HEe) و 3- جیره کوتاهمدت پر انرژی همراه با تزریق eCG و hCG (HEeh). چرخه فحلی تمام میشها با اسفنج حاوی پروژسترون بهمدت 12 روز در فصل تولیدمثلی، همزمان شد. تغذیه کوتاه مدت جیره پرانرژی بهمدت 6 روز (از 4 روز قبل گذاشتن اسفنج تا 1 روز پس از برداشتن آن) انجام شد. تزریق eCG یک روز قبل از برداشتن اسفنج و تزریق hCG در روز برداشتن اسفنج و یک روز پس از آن انجام شد. نتایج نشان داد که صرف نظر از نوع هورمون تزریق شده، مصرف کوتاه مدت جیره پرانرژی جمعیت فولیکولهای متوسط و بزرگ را افزایش (05/0>P) داد. در گروههای مصرف کننده جیره پرانرژی غلظت گلوکز، کلسترول و انسولین بیشتر (05/0>P) و غلظت نیتروژن اورهای سرم کمتر (05/0>P) از گروه Me بود. قبل از برداشتن اسفنج، غلظت استرادیول در گروه-های HEe و HEeh کاهش (05/0>P) و پس از آن افزایش (05/0>P) یافت. گروهHEeh بیشترین (05/0>P) نرخ دوقلوزایی (9/42%) را داشت. بهطور کلی تغذیه کوتاهمدت جیره پرانرژی همراه با تزریق گنادوتروپینهای جفتی موجب افزایش توسعه فولیکولی، تغییر فراسنجههای خونی و بهبود عملکرد تولیدمثلی میشهای نایینی شد.
بابک اسدی؛ سید عبداله حسینی؛ محمد رضا سلیمانی؛ امیر حسین علیزاده قمصری؛ رامین علیوردی نسب
چکیده
این مطالعه به منظور بررسی اثرات افزودنی حاوی پروبیوتیک پروتکسین (100 گرم/ تن)، ویتامین C (300 میلیگرم/ کیلوگرم) و بتائین (یک کیلوگرم/ تن) در سه سویه تجاری جوجه گوشتی (آربورایکرز، راس 308 و کاب 500) بر عملکرد رشد در شرایط تنش گرمایی انجام گرفت. این مطالعه به شکل فاکتوریل 3×2، شامل 2 سطح از افزودنی مورد نظر (با و بدون افزودنی) و 3 سویه جوجه گوشتی ...
بیشتر
این مطالعه به منظور بررسی اثرات افزودنی حاوی پروبیوتیک پروتکسین (100 گرم/ تن)، ویتامین C (300 میلیگرم/ کیلوگرم) و بتائین (یک کیلوگرم/ تن) در سه سویه تجاری جوجه گوشتی (آربورایکرز، راس 308 و کاب 500) بر عملکرد رشد در شرایط تنش گرمایی انجام گرفت. این مطالعه به شکل فاکتوریل 3×2، شامل 2 سطح از افزودنی مورد نظر (با و بدون افزودنی) و 3 سویه جوجه گوشتی با 6 تیمار، 4 تکرار و 30 قطعه جوجه در هر واحد آزمایشی انجام شد. جوجهها تا سن 21 روزگی که در شرایط دمایی عادی (23 درجه سانتیگراد) قرار داشتند. از سن 21 روزگی روزانه هشت ساعت با دمای 37 درجه سانتیگراد تحت تنش گرمایی قرار گرفتند. جهت انتخاب بهترین سویه و تصمیمگیری در مورد استفاده از این افزودنی در شرایط تنش گرمایی از روش مدیریت تصمیمگیری چند شاخصی استفاده شد. بر اساس نمرهدهی حاصل از این روش سه سویه راس، کاب و آربورایکرز، تحت تنش گرمایی که با افزودنی تغذیه شده بودند به ترتیب نمرات 8587/0، 7595/0 و6884/0 را به دست آوردند. در زمان عدم استفاده از افزودنی و وجود تنش ضعیفترین عملکرد به ترتیب مربوط به سویه آربورایکرز، کاب و راس بود. بر اساس نتایج به دست آمده میتوان استفاده از افزودنی حاوی پروبیوتیک، ویتامین C و بتائین را به عنوان راهکاری جهت کاهش اثرات منفی تنش گرمایی بر عملکرد سویههای تجاری جوجه گوشتی توصیه نمود.
میرحسین نجفی؛ سعید زین الدینی؛ ابوالفضل زالی؛ مهدی گنج خانلو
چکیده
هدف از این مطالعه بررسی اثر کاهش نسبت اسیدهای چرب امگا 6 به امگا 3 جیره طی دوره پس از زایش بر غلظت هاپتوگلوبین پلاسما، متابولیتهای خونی و مقاومت به انسولین درگاوهای هلشتاین بود. تعداد 24 راس گاو چند شکم زا بهطور تصادفی در سه تیمار با نسبت اسیدهای چرب امگا-6 به امگا-3: 5/2 به 1 (نسبت کم)، 5/4 به 1 (نسبت متوسط)، و 5/6 به 1 (نسبت زیاد) توزیع شدند. خونگیری ...
بیشتر
هدف از این مطالعه بررسی اثر کاهش نسبت اسیدهای چرب امگا 6 به امگا 3 جیره طی دوره پس از زایش بر غلظت هاپتوگلوبین پلاسما، متابولیتهای خونی و مقاومت به انسولین درگاوهای هلشتاین بود. تعداد 24 راس گاو چند شکم زا بهطور تصادفی در سه تیمار با نسبت اسیدهای چرب امگا-6 به امگا-3: 5/2 به 1 (نسبت کم)، 5/4 به 1 (نسبت متوسط)، و 5/6 به 1 (نسبت زیاد) توزیع شدند. خونگیری در روز 7، 14، 28، 42، 56 و 70 پس از زایش به منظور تعیین غلظت متابولیتهای خونی و هاپتوگلوبین انجام شد. تست تحمل گلوکز و چالش انسولین در روزهای 28 و 42 آزمایش انجام شد. غلظت پلاسمایی هاپتوگلوبین در گاوهای تغذیه شده با نسبت زیاد امگا 6 به امگا 3 بهطور معنیداری نسبت به دو تیمار دیگر بیشتر بود. تست چالش انسولین در روز 42 روز بعد زایش نشانداد که تغییر در نسبت اسیدهای چرب تیمار متوسط باعث افزایش نرخ زودگی و کاهش سطح زیر منحنی انسولین شد. نتایج این تحقیق گویای آن است که نسبت متوسط از اسیدهای چرب امگا-6 به امگا-3 در جیره گاوهای شیری باعث کاهش مقاومت به انسولین در اثر کاهش یکی از فاکتورهای التهابی میشود.
آذر راشدی ده صحرائی؛ جمال فیاضی؛ رستم عبدالهی؛ جولیوس ون در ورف
چکیده
نشانگرهای تکنوکلئوتیدی تمامی جایگاههای صفات کمی را تحت پوشش قرار داده و به طور بالقوه تمام واریانس ژنتیکی را توجیه میکنند. در این پژوهش از SNPهای گوسفندان سافوک استرالیایی که با تراشه نشانگری 50k شرکت ایلومینا، تعیین ژنوتیپ شده بودند، به منظور برآورد اجزای واریانس ژنومی، استفاده شد. صفات مورد بررسی وزن تولد و وزن شیرگیری بودند. ...
بیشتر
نشانگرهای تکنوکلئوتیدی تمامی جایگاههای صفات کمی را تحت پوشش قرار داده و به طور بالقوه تمام واریانس ژنتیکی را توجیه میکنند. در این پژوهش از SNPهای گوسفندان سافوک استرالیایی که با تراشه نشانگری 50k شرکت ایلومینا، تعیین ژنوتیپ شده بودند، به منظور برآورد اجزای واریانس ژنومی، استفاده شد. صفات مورد بررسی وزن تولد و وزن شیرگیری بودند. کنترل کیفیت برای فراوانی آللی کمیاب (MAF) در دو آستانه یک و پنج درصد انجام گرفت. برای مطالعه رابطه بین فراوانی آللی و مقدار واریانس ژنتیکی افزایشی توجیه شده، SNPها در پنج گروه مختلف MAF، با تعداد تقریبا برابر در هر گروه، طبقه بندی شدند. تجزیه و تحلیلها با رویکرد حداکثر درستنمایی محدود شده ژنومی و روش تجزیه و تحلیل صفات پیچیده ژنوم گسترده، انجام گرفت. مقدار وراثتپذیری ژنومی برآورد شده توسط SNPهای با MAF بیشتر از یک درصد، برای اوزان تولد و شیرگیری به ترتیب برابر 45/0 و 19/0 و برای SNPهای با فراوانی آللی کمیاب بیشتر از 5 درصد به ترتیب برابر 42/0 و 18/0 بود. سهم گروههای مختلف SNPهای با فراوانی آللی کمیاب در توجیه واریانس ژنتیکی برای دو صفت متفاوت بوده و به طور کلی بخش قابل توجهی از واریانس ژنتیکی، توسط SNPهای با 20/0 MAF < توجیه شد. با توجه به نتایج به دست آمده حجم نمونه بسیار بزرگ، ایدهآل و پوشش بهتر واریانتهای با فراوانی پایین مورد نیاز است تا استنتاج قویتر و قابل اعتمادتری به دست آید.
یوسف نادری
چکیده
هدف از تحقیق حاضر، بررسی نقش نرخ شیوع بیماری در جمعیت مرجع و معماریهای مختلف ژنومی بر عملکرد روش جنگل تصادفی و بیز A در صفات آستانهای بود. بدین منظور، جمعیتهای ژنومی برای سطوح متفاوت وراثتپذیری (05/0 و 25/0)، سطوح مختلف LD (پایین و بالا) و تعداد متفاوت جایگاههای صفات کمی (150 و 600) بر روی 30 کروموزم شبیهسازی شدند. جهت ایجاد فنوتیپ دودویی ...
بیشتر
هدف از تحقیق حاضر، بررسی نقش نرخ شیوع بیماری در جمعیت مرجع و معماریهای مختلف ژنومی بر عملکرد روش جنگل تصادفی و بیز A در صفات آستانهای بود. بدین منظور، جمعیتهای ژنومی برای سطوح متفاوت وراثتپذیری (05/0 و 25/0)، سطوح مختلف LD (پایین و بالا) و تعداد متفاوت جایگاههای صفات کمی (150 و 600) بر روی 30 کروموزم شبیهسازی شدند. جهت ایجاد فنوتیپ دودویی با نسبتهای مختلف شیوع بیماری، ابتدا برای 5 درصد حیوانات جمعیت مرجع که کمترین میانگین فنوتیپی را داشتند کد یک (یا بیمار) و 95 درصد دیگر کد صفر (یا سالم) در نظر گرفته شد. این روند با افزایش یک نرخ 5 درصدی تا زمانی که 50 درصد افرادجمعیت مرجع کد یک داشتند ادامه یافت .صحت ژنومی در هر دو روش جنگل تصادفی و بیز A، با افزایش نرخ شیوع بیماری از5 به 20 درصد، افزایش و پس از آن تا رسیدن به 50 درصد، کاهش یافت. اثر منفی سطوح بالای شیوع بیماری بر صحت ژنومی بیشتر از سطوح پایین آن بود. در مجموع روش جنگل تصادفی نسبت به بیز A نوسانات بیشتری به تغییرات معماری ژنومی و نرخ شیوع بیماری داشت. با وجود صحت ژنومی بالاتر بیز آستانهای A در جمعیتهای مختلف، هنگامی که صفات با وراثتپذیری بالا توسط تعداد زیادی QTL کنترل شدند، روش جنگل تصادفی عملکرد بهتری داشت. علیرغم نقش مهم ساختار ژنتیکی جمعیت مورد آنالیز، بهترین روش پیشبینی ارزشهای اصلاحی ژنومی صفات آستانهای به نرخ شیوع بیماری در جمعیت مرجع وابسته بود
نجمه کارگر
چکیده
باوجود اهمیت جداسازی اثرات افزایشی آتوزومی و وابسته به جنس در برنامههای اصلاح نژادی، هدف از پژوهش حاضر برآورد وراثتپذیریهای صفات تولیدی گوسفند نژاد کرمانی برای کروموزومهای آتوزومی و وابسته به جنس بود. صفات موردمطالعه شامل وزن تولد، سهماهگی، ششماهگی، نهماهگی، یکسالگی، متوسط افزایش وزن روزانه قبل از شیرگیری، متوسط ...
بیشتر
باوجود اهمیت جداسازی اثرات افزایشی آتوزومی و وابسته به جنس در برنامههای اصلاح نژادی، هدف از پژوهش حاضر برآورد وراثتپذیریهای صفات تولیدی گوسفند نژاد کرمانی برای کروموزومهای آتوزومی و وابسته به جنس بود. صفات موردمطالعه شامل وزن تولد، سهماهگی، ششماهگی، نهماهگی، یکسالگی، متوسط افزایش وزن روزانه قبل از شیرگیری، متوسط افزایش وزن روزانه از شیرگیری تا ششماهگی، متوسط افزایش وزن روزانه از ششماهگی تا یکسالگی، ضریب کلیبر قبل از شیرگیری، ضریب کلیبر در سن ششماهگی، ضریب کلیبر در سن یکسالگی و وزن پشم سالیانه مربوط به سالهای 1372 تا 1391، جمعآوریشده در ایستگاه اصلاح نژاد گوسفند کرمانی شهربابک، بودند. اجزای واریانس و پارامترهای حاصل از آن با استفاده از روش حداکثر درست نمایی محدود شده (REML) و نرمافزار Wombat برآورد شد. وراثتپذیری مستقیم آتوزومی برای صفات وزن تولد، سهماهگی، ششماهگی، نهماهگی، یکسالگی، متوسط افزایش وزن روزانه قبل از شیرگیری، متوسط افزایش وزن روزانه از شیرگیری تا ششماهگی، متوسط افزایش وزن روزانه از ششماهگی تا یکسالگی، ضریب کلیبر قبل از شیرگیری، ضریب کلیبر در سن ششماهگی، ضریب کلیبر در سن یکسالگی و وزن پشم سالیانه به ترتیب0/04± 0/02،0/05± 0/26 ،0/02± 0/33 ،0/03± 0/05،0/05± 0/23 ،0/02± 0/15 ،0/03± 0/27 ،0/02± 0/18 ،0/03± 0/02،0/08± 0/24 ،0/03± 0/04 و0/07± 0/15 برآورد شد. وراثتپذیری مستقیم وابسته به جنس برای این صفات ناچیز و در محدوده 0/01تا 0/03 بود. نتایج این مطالعه نشان دادند که ژنهای وابسته به جنس، اثرگذاری افزایشی ناچیز بر وزنهای بدن در سنهای مختلف و وزن پشم سالیانه دارند.
رضا سید شریفی؛ مریم موسوی؛ نعمت هدایت ایوریق؛ جمال سیف دواتی؛ حسین عبدی بنمار
چکیده
هدف از انجام این پژوهش تعیین نرخ حذف تحت استراتژی جایگزینی بهینه گاو شیری برای حالتهای مختلف تولیدی و سلامتی در گاوهای شیری استان اردبیل میباشد. گاو شیری با متغییرهای حالت شامل دوره شیردهی، ظرفیت تولید شیر و حالات مختلف وقوع بیماری ورم پستان تعریف گردید. در هر مرحله گاو شیری به وسیله متغییرهای وضعیتی شامل توان تولیدی در 3 سطح (کم ...
بیشتر
هدف از انجام این پژوهش تعیین نرخ حذف تحت استراتژی جایگزینی بهینه گاو شیری برای حالتهای مختلف تولیدی و سلامتی در گاوهای شیری استان اردبیل میباشد. گاو شیری با متغییرهای حالت شامل دوره شیردهی، ظرفیت تولید شیر و حالات مختلف وقوع بیماری ورم پستان تعریف گردید. در هر مرحله گاو شیری به وسیله متغییرهای وضعیتی شامل توان تولیدی در 3 سطح (کم تولید ،متوسط و پر تولید) و وضعیت سلامتی در 3 سطح (عدم بیماری ، بیماری قابل درمان و بیماری که سبب حذف دام میشود) طبقه بندی شدند. نتایج بررسی مدل نشان داد که نگهداری گاوهای شیری پر تولید تا شکم هفتم و گاوهای متوسط تولید تا شکم چهارم توجیه اقتصادی دارد و نگهداری گاو کم تولید توصیه نمیشود. برای استفاده از نتیجه برنامه ریزی پویا از مفهومی بنام ارزش آتی استفاده گردید بطوری که یک تولید کننده زمانی که می خواهد برای حذف یا جایگزینی یک گاو تصمیم گیری کند لازم است منافع و عایدات مورد انتظار در آینده برای نگهداری یا جایگزینی دام با یک دام دیگر را مورد مقایسه قرار دهد. نتایج نشان داد سودی که یک گاو احتمال دارد در آینده بوجود آورد در طی دورههای مختلف شیردهی متفاوت است. بطوری که ارزش آتی با تغییر سن، سطح تولید و مرحله شیردهی تغییر یافت. همچنین ملاحظه گردید که گاوهای با تولید بالاتر ارزش آتی بیشتری دارند و با مسن شدن گاو ارزش آتی کاهش می یابد.
میثم لطیفی؛ امیر رشیدی؛ رستم عبداللهی ارپناهی؛ محمد رزم کبیر
چکیده
هدف از این مطالعه بررسی انتقال یک ژن عمده با روشهای سنتی (Classic)، ژنومیک (Genomic)، سنتی با انتخاب به کمک ژن (GasClassic) و ژنومیک با انتخاب به کمک ژن (GasGenomic) برای بهبود صفت چندقلوزایی با استفاده از شبیهسازی رایانهای در یک جمعیت گوسفند بود. بدین منظور صفتی با وراثتپذیری 1/0 شامل دو کروموزم که هر یک به طول صد سانتی مورگان بود، شبیه سازی شد. بر ...
بیشتر
هدف از این مطالعه بررسی انتقال یک ژن عمده با روشهای سنتی (Classic)، ژنومیک (Genomic)، سنتی با انتخاب به کمک ژن (GasClassic) و ژنومیک با انتخاب به کمک ژن (GasGenomic) برای بهبود صفت چندقلوزایی با استفاده از شبیهسازی رایانهای در یک جمعیت گوسفند بود. بدین منظور صفتی با وراثتپذیری 1/0 شامل دو کروموزم که هر یک به طول صد سانتی مورگان بود، شبیه سازی شد. بر روی هر کروموزم 10000 SNPو 100QTL به صورت تصادفی شبیهسازی شد. در کروموزم اول یک QTL به عنوان ژن عمده در موقعیت 7/25 سانتی مورگان شبیهسازی شد که 40 درصد از واریانس ژنتیکی کل را به خود اختصاص داد. اثر اللهای مطلوب و نامطلوب برای QTL مورد نظر پس از هفت نسل به ترتیب در دو نژاد A و B تثبیت شد. به منظور انتقال الل مطلوب از نژاد A به نژاد B پنج نسل تلاقی برگشتی (BC) انجام شد و میزان پیشرفت ژنتیکی، صحت ارزیابی، فراوانی الل مطلوب و میزان همخونی برآورد گردید. پیشرفت ژنتیکی در روش GasGenomic و Genomic نسبت به روش GasClassic و Classic به ترتیب 26 و 62 درصد بیشتر بود. فراوانی الل مطلوب، پس از پنج نسل در روش Classic، Genomic، GasClassic و GasGenomic در BCها به ترتیب 387/0، 778/0، 965/0 و 975/0 بود. نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد اگر هدف وارد کردن یک ژن عمده به نژادهای بومی -باشد روش سنتی انتخاب به کمک ژن میتوان فراوانی ژن عمده را به اندازه روش ژنومیک با انتخاب به کمک ژن افزایش دهد.
رسول لقمانپور زرینی؛ حسن نبی پور افروزی؛ پیروز شاکری
چکیده
صنعت مرغداری به لحاظ تأمین بخش عمدهای از نیازهای غذایی و پروتئینی کشور از اهمیت قابل توجهی برخوردار است. در این تحقیق به بررسی مدلسازی مصرف انرژی تولید مرغ گوشتی پرداخته شده است. به این منظور اطلاعات مورد بررسی از 45 تولیدکننده مرغ گوشتی به طور تصادفی در استان مازندران جمعآوری گردید. ابتدا میزان انرژی مصرفی و شاخصهای انرژی محاسبه ...
بیشتر
صنعت مرغداری به لحاظ تأمین بخش عمدهای از نیازهای غذایی و پروتئینی کشور از اهمیت قابل توجهی برخوردار است. در این تحقیق به بررسی مدلسازی مصرف انرژی تولید مرغ گوشتی پرداخته شده است. به این منظور اطلاعات مورد بررسی از 45 تولیدکننده مرغ گوشتی به طور تصادفی در استان مازندران جمعآوری گردید. ابتدا میزان انرژی مصرفی و شاخصهای انرژی محاسبه و سپس با استفاده از شبکه عصبی مصنوعی به مدلسازی انرژی ستانده به عنوان عملکرد پرداخته شده است. نتایج نشان داد که میزان کل انرژی نهاده و ستانده در تولید مرغ گوشتی به ترتیب در حدود 79/153 و 45/27 گیگاژول به ازای 1000 قطعه مرغ میباشد. نهاده سوخت با میزان 48/61 درصد بیشترین سهم مصرف انرژی در بین نهادههای تولید مرغ گوشتی را دارد و شاخص نسبت انرژی در تولید این محصول 18/0 محاسبه شد. نتایج این مطالعه نشان داد مدل ساخته شده با استفاده از شبکه عصبی مصنوعی با ضریب تشخیص 99/0 و با ساختار 1-12-5 دارای بیشترین دقت و بهترین عملکرد میباشد. بنابراین، این مدل به عنوان بهترین روش برای برآورد انرژی ستانده بر اساس انرژیهای ورودی در منطقه مورد مطالعه پیشنهاد میگردد. در ارزیابی تاثیرپذیری خروجی از نهادههای ورودی، سوخت فسیلی بالاترین حساسیت را در بین نهادههای تولیدی از خود نشان داد که لزوم بازنگری در منابع انرژی را بیش از پیش آشکار میسازد.
فاطمه محمد پور؛ حسن درمانی کوهی؛ اردشیر محیط؛ محمدمهدی سوهانی
چکیده
در این آزمایش تعداد 360 قطعه جوجه گوشتی ماده سویه راس 308 در یک طرح کاملاً تصادفی در قالب آزمایش فاکتوریل 3×2 به 6 گروه آزمایشی، 5 تکرار و 12 جوجه در هر تکرار تقسیم شدند. فاکتورها شامل دو سطح عصاره چای سبز (صفر و 500 میلیگرم بر کیلوگرم از جیره ) و جیرههای فاقد/حاوی چربی (جیرههای فاقد چربی، جیره حاوی روغن سویا و جیره حاوی پیه گوسفندی) بودند. ...
بیشتر
در این آزمایش تعداد 360 قطعه جوجه گوشتی ماده سویه راس 308 در یک طرح کاملاً تصادفی در قالب آزمایش فاکتوریل 3×2 به 6 گروه آزمایشی، 5 تکرار و 12 جوجه در هر تکرار تقسیم شدند. فاکتورها شامل دو سطح عصاره چای سبز (صفر و 500 میلیگرم بر کیلوگرم از جیره ) و جیرههای فاقد/حاوی چربی (جیرههای فاقد چربی، جیره حاوی روغن سویا و جیره حاوی پیه گوسفندی) بودند. استفاده از عصاره چای سبز بر عملکرد، چربی درون بافتی، جمعیت میکروبی روده و ثبات اکسیداتیو گوشت تأثیر نداشت (05/0p>). افزایش وزن روزانه و ضریب تبدیل غذایی در اثر استفاده از هر دو منبع چربی در مقایسه با جیرههای فاقد چربی بهبود یافت (05/0p <). استفاده از روغن سویا در مقایسه با پیه گوسفندی و جیرههای فاقد چربی منجر به افزایش چربی محوطه بطنی و کاهش راندمان لاشه شد (05/0p <). استفاده از عصاره چای سبز در جیرههای حاوی چربی بر کاهش چربی احشایی موثر بود (05/0p <). گروههای دریافت کننده عصاره چای سبز به همراه روغن سویا دارای جمعیت لاکتوباسیلوس بیشتری در مقایسه با گروههای دریافت کننده چای سبز به همراه پیه گوسفندی بودند (05/0p <). استفاده از روغن سویا منجر به افزایش معنیداری در چربی درون بافتی و میزان مواد واکنش دهنده با تیوباربیتوریک اسید گوشت ران شد (05/0p <). یافتههای این تحقیق نشان داد که استفاده از عصاره چای سبز در جیرههای حاوی چربی جیرهای از نوع اشباع و غیراشباع موجب بهبود جمعیت میکروبی روده و کاهش میزان چربی لاشه جوجههای گوشتی شد ولی بر چربی درون بافتی و اکسیداسیون گوشت تأثیری نداشت.
منصوره عبدالملکی؛ علی اصغر ساکی؛ محمد یوسف علیخانی
چکیده
در این مطالعه بهمنظور بررسی اثر پروبیوتیک باسیلوس آمیلولیکوفاسیانس در کاهش اثرات مضر آفلاتوکسین B1 از 480 قطعه جوجه گوشتی یکروزه (نر و ماده) سویه راس 308 در قالب طرح کاملا تصادفی بهصورت فاکتوریل (2×2×2) با 8 تیمار، 4 تکرار و تعداد 15 قطعه در هر تکرار استفاده شد. فاکتورها شامل جنسیت (خروس و مرغ)؛ 2) آفلاتوکسین B1 در دو سطح (صفر و 500 میکروگرم ...
بیشتر
در این مطالعه بهمنظور بررسی اثر پروبیوتیک باسیلوس آمیلولیکوفاسیانس در کاهش اثرات مضر آفلاتوکسین B1 از 480 قطعه جوجه گوشتی یکروزه (نر و ماده) سویه راس 308 در قالب طرح کاملا تصادفی بهصورت فاکتوریل (2×2×2) با 8 تیمار، 4 تکرار و تعداد 15 قطعه در هر تکرار استفاده شد. فاکتورها شامل جنسیت (خروس و مرغ)؛ 2) آفلاتوکسین B1 در دو سطح (صفر و 500 میکروگرم در کیلوگرم)؛ 3) پروبیوتیک باسیلوس آمیلولیکوفاسیانس در دو سطح (صفر و 109 واحد تشکیل دهنده کلنی در میلیلیتر) بودند. عملکرد، فعالیت آنزیمهای کبدی، ایمنی و برخی شاخصهای خونی تحت تاثیر جنسیت قرار نگرفتند (P>0.05). جوجههایی که جیره حاوی آفلاتوکسین B1 خورده بودند، کاهش وزن و مصرف خوراک معنیداری نسبت به سایر گروهها داشتند (05/0 p <). ضریب تبدیل غذایی در کل دوره تحت تاثیر تیمارهای آزمایشی قرار نگرفت (05/0P>). فعالیت آنزیمهای آسپارتات آمینوترانسفراز، آلانین آمینوترانسفراز،آلکالین فسفاتاز و لاکتات دهیدروژناز افزایش معنیداری در تیمار آفلاتوکسین B1 نشان دادند (05/0 p <). تعداد گلبولهای سفید و قرمز و درصد هماتوکریت و هموگلوبین در گروه آفلاتوکسین B1 نسبت به سایر تیمارها بهطور معنیداری کاهش یافتند (05/0 p <). کمترین عیار پادتن علیه بیماری نیوکاسل و گلبول قرمز گوسفند و همچنین کمترین ضخامت پوست در پاسخ به فیتوهماگلوتنین در گروه آفلاتوکسین B1 مشاهده شد(05/0 p <). با توجه به نتایج، مکمل کردن باسیلوس آمیلولیکوفاسیانس به جیره آلوده به آفلاتوکسین B1 توانست عملکرد را بهبود بخشد و فعالیت آنزیمهای کبدی و پاسخ ایمنی را در مقایسه با جیره آلوده به آفلاتوکسین B1 افزایش دهد (05/0 p <).